یه همسایه داشتیم دخترش همسن من بود
یه داداش بزرگ داشت
داداشه اومد تو اتاق بخوابه به دوستم گفت موهامو شونه کن خوابم ببره ...
من خل چل که همیشه آرزوی داداش بزرگ داشتم به دوستم گفتم بده من براش شون بزنم 👀🙄🥴🥴🥴
اولش داداشه متوجه نشد ولی بعد برگشت یه نگاهی بهم انداخت آب شدم از خجالت
هنوزم به خودم فحش میدم
😏🖤 😆😆😆
خواهرمم همرام بود اومدیم خونه تعریف کردددد🤫🤦🏻♀️🥲
خانواده هم که بافرهننننگگگگ 😑😓🤕 دیگه خودتون تصور کنید 😭😭😭