می فهمه. میگه تا حرف خانوادم میشه بهانه میاری و چندبارم بد جور دعوام کرده.
همیشه میگه تو خودتو تغییر بده ،از حرفاش ناراحت نشو، اینقدر چشم سفید نباش خوبیهاشم ببین. میگم تو از خانواده من تا حالا یکبار چنین رفتارایی ندیدی چطور می تونی اینقدر راحت نظر بدی که من ناراحت نشم و دفعه بعد با لب خندون بشینم توی مهمونی. واقعا گیر کردم.
خیلی دلم میخادمحدودکنم ولی متاسفانه طبقه بالاشون هستم وهیچ جوره نمیشه محدودکنم خودم وشوهرم خیلی کم میریم ولی متاسفانه دخترم زیادمیره ودرس نمیخونه دیگه
ما هر وقت میریم چون برادرش و خواهرش و خواهرزاده هاش تو یه محله هستن شوهرم فقط یه وعده خونه خواهرش میمونه فرداش ب خاطر کارش برمیگرده ولی من شاید یه وعده هم خونه جاریم بمونم اگرم نمونم و برگردم شوهرم زودی میگه چی شد؟کسی تحویلت نگرفت؟ اخلاق خونوادشو بلده😂
چندوقتیه همین کارو میکنم. قدیما خیلی بهشون توجه میکردم و مخاطب قرارشون میدادم ،سنگ روی یخم میکردن. الان با فاصله میشینم یا گوشی دست میگیرم یا با جاریم که باهاش رفیق ترم حرف میزنم. ولی کلا تا زمانی نبینمشون حالم خیلی بهتره.
اونو ک راست میگه خودتو تغییر بده بقولی انقد قوی باش ک طوفانم اومد نتونه حالتو خراب کنه متاسفانه این ضعف ماخانوماس باید روش کار کنیم تا نقطه ضعفمونو دسشون ندیم بتونن روزمونو خراب کنن
هروقت خواستن اذیتت کنن توشادتراز قبل باش
فهم شوهر توی این موارد خیلی مهمه. اوایل که به من می گفت حتما خودت کاری کردی و مقصری ،بغض میکردم، بعدا میگفت هیچی نباید جواب بدی. الانم مثلا قبول کرده رفتارشون مضخرفه میگه تو نباید ناراحت بشی. واقعا برام عجیبه.
البته جاریم هم یه رفتارایی داره. تا می بینه بین من و مادرشوهرم یه کم شکرآبه سریع میره اونطرفی و هی زبون می ریزه یا بهش می چسبه. ولی قلبا باهاشون بده.
من بدبختی یا خوشبختیم اینه دورو نیستم و ناراحتیمو متاسفاته نمی تونم خیلی مخفی کنم یا اون لحظه طرفو تحویل بگیرم و باهاش حرف بزنم. اما اون بلده .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
