ازصمیم قلبم برات ناراحت شدم و متاسفم 
منم بعد12سال شوهرم خیانت کردو بخاطرش پای پسرم شکست من اولین بار توعمرم کتک خوردم 
جدی پای طلاق وایسادم وگفتم ازت متنفرم 
آدم شد 
هیچ حسی بهم نداریما 
اوایل مثل شما میگفتم دوسش دارم وااای خاطرتم وای زندگیم وای فلانم 
فهمیدم کرم از شوهرمنه 
شوهرمن نخواد احدی نمیتونه نزدیکش بشه و انقد وقیح بشه 
من رفتم یارو رو پیداکردم زدمش 
شوهرم وقیح ترشد باورت پیشه 
مراقبه میکنم از راگول خواستم محبتشو ازدلم بیرون کنه بتونم به پسرم وآینده اش فک کنم 
اونم هرکاری دلش میخوادبکنه 
وشده .این آدم برام بی ارزش ترین چیزه انگار دسته مبله یا میز تلویزیونه خداشاهده 
اصلا برام مهم نیست بره با همون خانوما ادم شده ولی دیگه به دردمن نمیخوره با همونا بره 
منم توخونم نشستم با بچم خوشم تمام