خونه ما ویلایی خیلی بزرگه که یه طرفش کاملا درخته و با خونه قدیمی بابابزرگم که دیگه کسی  اونجا زندگی نمیکنه و یجورایی باغه همسایس طوری که یقسمت دیواری بینشون نیست و خیلی ترسناکه
 فکر میکنم حدودا  یازده سالم بود
 شب زود خوابیدم ولی همه خونواده بیدار بودن و ساعتای ١٢ شب  طوریکه روحم اصلا خبر نداشت و خواب بود ولی جسمم بیدار بود رفته بودم کنار خواهرم نشسته بودم و تلویزیون میدیدم متوجه شد من اومدم کنارش نسشتم و بعد چند دقیقه رفتم 
مامانم متوجه میشه که در حال بازه
تو حیاطو میبینه و کسیم نبوده
و بعد چند دقیقه میبینه من از طرف خونه بابابزرگم دارم میام
کلا باهام حرف میزنه و فکر  میکنه بیدارم بعدش منو برد خوابوند
و صبح مث هرروز بلند شدم و وقتی مامانم و خواهرم اینارو برام تعریف کردن اصلا برام قابل باور نبود
یعنی هیچی حس نکرده بودمو نفهمیده بودم
البته قبلشم یه شب خواهرم بیدار میشه میبینه من باموهای فرفری بالا سرش نشستم و دارم نگاش میکنم😂
کسی میدونه اسمش (اسم علمیش یا هرچی) چیه؟