مت خاب بودم الان بیدار شدم
میگم چرا مادرشوهرم و خواهر شوهرام پیش مردم انقدررررر باهام خوبن منم باهشون خوب میشم طوریکه همه میگن چه عروس و مادرشوهری،چه روابطی انگار مادر دخترن حتی صمیمیتر،اما تو خونه و تنهایی کلا عوض میشن.من بیچاره م هر دفه گول میخورم☹☹
فشار روحی وروانی که نزاشته راحت بخابم
ترک کردن من بعد چندسال
بالااوردن با معده خالی ببخشید
ازمون قلمچی دارم
من دوس دارم همیشه خوب باشیم،بیچاره من☹
اره اگه تو جمع تو ببینی میگی این عروس و خونواده ش هر فرشته ان،البته منم خیلی خوب میشما بعدش انگار نه انگار،خیلی دلم اینسری شکست،بخاطر سادگی و دل مهربون و صاف خودم
عزیزم همه این روزایی ک تو گذروندیو منم گذروندم
چقدر شبا تا صب راحت نخوابیدم و جوشن کبیر خوندم
چقدر با گریه از خدا التماس کردم برگرده و چقدر واسه اومدنش فا‌ل گرفتم
اما میخوام بگم میگذره
من ی وقتایی اینقدر حالم بد بود میگفتم خدا ادمی ک سکته میکنه مگه چقدر از من حالش بد تره ؟ تموم دردای عصبی اعم از معده درد و استخون درد گرفته بودم
ولی گذشت
چند ماه ک بگذره ب خودت میای و برات کمرنگ میشه
الان واسه تو ۱ ماهم نشده من نزدیک ۹ ماه گذشته ولی اوکیم ی وقتایی ی دلتنگی کوچیک میاد سراغم
توکل کردم ب خدا میدونم هرچی صلاحه رو رقم میزنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
