دخترم ۲۲ ماهشه خیلییی شلوغه وقتی بیداره اصلا نمیشینه،دائم در حال خرابکاری هس دائم همه جا رو به هم میزنه،هرچیزی که ازش خاطره داشتم رو خراب کرده کلی از ظرفامو شکسته یبار تلوزیون انداخته یکمش شکسته،من دائم در حال تمیز کردن خونم ولی هیچوقت تمیز نیست چون همش به هم میزنه،من تا ۹/۵ شب تنهام شوهرم سرکاره وقتی میاد شام میخوره میخوابه اگرم نخوابه با گوشی ور میره یا تلوزیون نگا میکنه من دیگه تاب و تحمل شلوغی های دخترمو ندارم اینجا کسی رو ندارم که بگم بیا روزی ۱ ساعت نگهش دار تا من استراحت کنم به خودم برسم هر صبح که بیدار میشه آروم باهاش حرف میزنم هی میگم سرش داد نمیزنم ولی نمیشه وقتی آروم بهش میگم فلان کار رو انجام نده انجامش میره وقتی داد میزنم که اونکارو نکن بازم انجامش میده از هرجایی بالا میره همه جا رو قاطی پاتی میکنه الان هم شناسنامش رو پیدا نمیکنم نمیدونم انداخته سطل آشغال یا باباش گمش کرده.... خیلی عصبانیییییم،نمیدونم مشکل از منه یا بچه نمیدونم مشکل از کجاست همه اینجورین یا فقط من اینجوریم..وقتی به حرفم گوش نمیده و هیچی نمیگم از تو داغون میشم کل بدنم داغ میشه....لطفا کمکم کنین
عزیزم دخترت سالمه؟؟منظورم اینه بیش فعال نیسا؟؟؟والامنم دوتاپسرشلوغ دارم بافاصله سنی ۱۵ماه اینقدروحشتناک خرابکارنیستن
بردیش مشاوره؟
پیش فعاله . ببرش دکتر
به این فکر کن ک اون فقط ۲۲ ماهشه
عزیز دلم منم ی پسر 5 ساله دارم ده برابر دختر شما شیطون تر.همه کارهای بچتو ضربدر ده کن...
علاوه بر اون ی دختر یساله ک تازه را افتاده و شوهرمم تا دیر سرکار!!!
بیش فعال نیست؟
چیزهای مهم مث شناسنومه رو تو دست و پای بچه نزار
کسی که بچه داره خونش قرار نیست مرتب باشه والا بر من خوابیده اما اگر عکس از خونه بفرستم یجا تمیز نیست...
باهاش بازی کن موقعی که سرگرمه بازی در کنارش کارهاتو بکن تلویزیون براش بزار درسته زیاد براش خوب نیست اما کمی سرگرمش میکنه و مهارت زبانیشو تقویت میکنه، مثلا بیداره من نمیتونم توی اتاق برم کاری بکنم دنبالمه دنبال وسایل... یا پای کامپیوتر نمیتویم بریم وقتی بیداره کلی وسایلم شکسته
بنظر من ک تجربه کردم وقتی بچت خیلی شلوغ میکنه و گریه و اذیت ببرش بیرون .حالا هر جای پارک.سوپری یا خونه کسی.
برگشتی خسته و ارومتر میشه.
از کلافگی خونه بودن هم هست.
دختر منم 28ماھشہ خیلی خستہ و داغونم اصلا دیگہ انرژی ندارم احساس میکنم افسردہ شدم گاھے وقتا لازمہ مادر یکمی استراحت کنہ و بہ آرامش روحی و جسمی برسہ اما متاسفانہ منم تو این شھر غریبم،چہ روزا کہ چشمام از خواب پرہ اما نمیتونم بخوابم چہ روزایی کہ بدجور کرونا میگرفتمو تو بیحالیم باید با دخترم بازی میکردم خیلی خستہ ام امروز دیگہ نشستم کلی گریہ کردم 😥
پس چحوری تحمل میکنی؟چیکار میکنی ناراحت و عصبانی نمیشی،من سرش داد میزنم خیلی ناراحتم بابت این موضوع...شناسنامش گم شده داشتم دنبالش میگشتم اینم هی دراور رو خالی میکرد بیرون،هی گفتم نکن.آخر سرش داد زدم گریه کرد الانم خوابیده یادم افتاد دارم گریه میکنم
