من قبل این ک این همکارم بیاد تو اداره رابطم با مدیرم خیلی خوب بود ولی ابان پارسال یه همکار برام اومد خانم بیوه بود با دو بچه خیلی دلم براش میسوخت همشهری شوهرمم بود همیشه تو خونه ازش تعریف میکردم شوهرمم میگفت اونطوریام ک میگی نیست خلاصه شک کرده بودم نکنه با شوهرم ریخته رو هم خلاصه بعدا فهمیدم شوهرم واقعا ازش بدش میاد خلاصه همش از مدیرم بدگویی میکرد و میگفت پول مردمو بالا میکشه و نونش حرومه و بیت المالو برمیداره خلاصه منو شیر کرد با مدیرم کم کم بد شدم و یه روز باهاش درگیر شدم که خلاصه مدیرم منو اخراج کرد ماه پیش حالا به همون همکارم میگم چی شد مگه پولش حروم نیست چرا تو موندی اونجا پس بهونه های چرت و پرت میاره و اونجا موندگاره یکی دیگه از همکارام گفت میخاد جای تو رو بگیره خیلی ازش متنفر شدم بد رکبی خوردم هنو شوهرم نفهمیده براچی اخراج شدم واقعا حالم بهم میخوره از بعضی ادما امیدوارم خیر نبینه
همش شد خلاصه خلاصه ک
یه جا دیگه استخدام شو ولی دیگه اعتماد نکن به کسی، منم امروز دقیقا اینی که تو میگی رو راجع به یکی از همکارام فهمیدم.
اینجاست که میگن شنونده باید عاقل باشه
تو چرا دخالت کردی آخه
حالا هم به شوهرت نگو بیخیال دیگه
امروز متوجه شدن همکاری همش انرژی منفی میده که من برم :))، در ظاهر باهام دوسته :)))، خداروشکر زود فهمیدم.
شغلت چی بود؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
