عزیز دلممممم خیلی خوشحال شدم بذات خدا برات نگهش داره
دختره من خیلی زود بدنیا اومد خییییلی داستان داشتم من این دفه هم با اینکه سرکلاژ شدم بازم کیسه ابم سوراخ شد و اومد داخل واژنم هفته بیست و شش رفتم پیش دکتر خودم به زور داشت منو میبرد بچمو بندازه نمیدونی چیذکشیدم چقدر جیغ کشیدم میخاستم فرار کنم همش که بچمو نکشه داخل بیمارستان بودم که به ماما اومد به خواهرم و همسرم گفت اگه به درصد احتمال زنده موندنش واستون مهمه ببرینش یه بیمارستانی که ادرسش رو بهمون داد رفتم اونجا بیست روز بستری بود تستراحت متلق حتی اجازه پایین اومدن تز تخت و نشستن رو هم نداشتم بعده بیست روز دیگه رفتم برای زایمان که وسط درد کشیدن یهو جفتم کنده شد و بردنم سزارینم کردن چون بچم خیییلی کوچیک بود کلی برش دادن که به بچه تسیبی نرسه دخترم تو بیست و هفت هفتگی به دنیا اومد شیش ماه و ده روز
خلاصه که گذاشتنش تو دستگاه چهل و پنج روز پیش کلی چالش داشتیم تو این چهل و پنج روز چه روزایی که از سر نگذروندم چه دردهایی که نکشیدیم مردیم و زنده شدیم ولی خوشبختانه حال دخترم خوب شد ریه هاش کامل شده الان فقط مونده تو ان ای سی یو تا وزن بگیره و بیارمش خونه🥹🥹🥹
من به معجزه اعتقادی نداشتم ولی خدا برام یه معجزه فرستاد تا با چشم خودم ببینم و با گوشت و خونم درک کنم
گرنگهدارمن آنست که من می دانم
شیشه را دربغل سنگ نگه می دارد🥹🥹 خدایا شکرت