یه رمان بود سه تا دختر باهم دوست بودن و پولدار دانشگاه یه شهر دیگه قبول میشن خونه میگیرم میبینن واحد روبروییشون سه تا پسر پولدار اوناهم باهم دوستن طنزه رمانه
واقعا فکر کردی وقتی نصیحتم میکنی دارم به حرفات گوش میدم؟ نه فقط منتظرم تموم شه تا همون کار غلطو ادامه بدم:). بعضی وقتا به جای جر و بحث کردن فقط به طرف نگاه میکنی و تعجب میکنی که این حجم وسیعِ بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچکی جا شده!. -entj-
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عشق ب توان شیش دخترا و پسرا تو یه خونه زندگی میکنن و صیغه میکنم ، اسی میگه خونه روبرو ب هم داشتن
واقعا فکر کردی وقتی نصیحتم میکنی دارم به حرفات گوش میدم؟ نه فقط منتظرم تموم شه تا همون کار غلطو ادامه بدم:). بعضی وقتا به جای جر و بحث کردن فقط به طرف نگاه میکنی و تعجب میکنی که این حجم وسیعِ بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچکی جا شده!. -entj-
اول رمان اینشکلی شروع میشه دخترا دارن میبینن قبول شدن یا نه وقتی میبینن قبول شدن خوشحال میشن و چون خانواده هاشون پولدار بودن پارتی خانوادگی میگیرن دوست بودن باهم دیگه بعد باباهاشون ردیف میکنن اینا میرن شهری که قبول شدن یه خونه دوبله اجاره میکنن بعد میبینن همسایه روبروییشون سه تا پسر هستن که فکر کنم تو دانشگاه هم همکلاس بشن بعد کل کل و اینچیزا و….
😂😂 اول رمان اینشکلی شروع میشه دخترا دارن میبینن قبول شدن یا نه وقتی میبینن قبول شدن خوشحال میشن و ...
اسم هیچ کدوم رو یادت نیس؟؟
واقعا فکر کردی وقتی نصیحتم میکنی دارم به حرفات گوش میدم؟ نه فقط منتظرم تموم شه تا همون کار غلطو ادامه بدم:). بعضی وقتا به جای جر و بحث کردن فقط به طرف نگاه میکنی و تعجب میکنی که این حجم وسیعِ بی عقلی و نفهمی چطور توی کله ای به این کوچکی جا شده!. -entj-