درست وقتی آخرین آجر خونمونو گذاشتیم و وقت بهم رسیدن بود ولم کرد رفت با یه نفر که خانوادش اصرار داشتن ازدواج کنه عقد کرد...
ما نامزد بودیم محرم بودیم و کل فامیلا و آشناها میدونستن قراره عقد کنیم، من موندم و کلی سوال که جوابی براشون نداشتم...
دقیقا کاری که نامزد سابقش باهاش کرده بود...
عجیب تر از همه اینکه...
اخی😔
خووووووو
خب
رفت ک رفت لیاقت نداشت بزار بره
ای بابا،چ نامرد
زمین گرده،،،،صبر داشته باش کائنات جا ی پاشو پر میکنه
یا خدا
جرررش بده
تا خدا بخواد جوابشو بده یه ذره زمان می‌بره
خودت زودتر جررش بدع
وقتی شنیدم عقد کرده مریض شدم و فقططط خدا میدونه چه زجری کشیدم...
بعد از ۸ ماه هنوزم زجه میزنم و اشک میریزم
وقتایی که یه لحظه به فکرم میرسه اگه من ازدواج کنم و خبرش بهش برسه به چی فکر میکنه؟
(چون میدونم دوستم داشت حتی شده برای چند سال..)
ولی انقدر دوستش دارم و میدونم که یه بار خودش این عذابو تجربه کرده دلم نمیاد دوباره تجربش کنه
خیلی عجیبه... انقدر دوستش دارم که با وجود این همه درد دلم نمیاد اون حتی یه ثانیه دلش بگیره...
خب دلیلش برای رفتن چی بود؟؟؟ینی یهو از پیش تو رف و با بکی دیگه عقد کرد مگه میشه مگه داریم
پس معلومه قبل اینکه بره داشته برنامه ازدواجشو میچیده
دیگه مال من نیست ولی عشق اولم بود...
دلم نمیاد یه خار به پاش بره
هنوزم نگرانش میشم دل تنگش میشم
ولی چاره ای ندارم جز آروم کردن خودم..
انگار اون نبود اون همه بدی در حق من کرد
ما زنا همینیم. وقتی یه نفر واقعا برامون وقت میزاره و بهمون میرسه ولش می کنیم ولی وای ک یه نفر بهمون بی توجهی کنه یا ول کنه بره براش زجه میزنیم.😐😑
الهی یه بخت عالی نصیبت بشه و اونقدر خوشبخت و راضی باشی از زندگیت ک بگی خدایا شکرت ک جواب دل شکستم رو ب بهترین حال تلافی کردی
شاید نامزدت مشکی داره که نامزد قبلیش ولش کرده
شاید از این دست رفتارها با اون هم داشته
چرا رفت دلیلشو نپرسیدی؟
