الان دارم فک میکنم اونا راجبم چی فک کردن چقدر فحشم دادنخخخ
خوب شمام ساکت بشین باهاش حرف نزن ، یا با همسرش و همسر خودت حرف بزن،اینو بزارین گوشه...
من خیلی رو خودم کارکردم چون زیادبهم گفتن تو باماخوب نیستی سعی میکنم تابشه ازفرصت استفاده کنم و یه چیزی بگم یاتوپیام الان کاملا اوکی شدم رو در رو بامادرشوهر و خواهراش اوکی ام دیگه ولی باعروساشون نه هنوز البته این که اوناهم خودشون بامن حرف نمیزنن بی تاثیر نیســ
چون من دیگه با مادرشوهرو خواهراش تونستم رابطه بگیرم بااونا نمیشه حتما اوناهم یه مشکلی دارن که نمیشه
به من میگفتن به مادرشوهرم میگفتن عروست اینجوریه اونم به من میگفت یابه شوهرم شوهرمم بم میگفت
دیگه هی سعی کردم بیام رو روال عادی وخیلی خوب پیشرفت کردمدرحدی که واسشون خیلی عزیزشدم اگه قبلابخاطر ابن کم رویی و ساکتی غیبتم رو میکردن الان خوبیم رومیگن رابطمون باهم خوبه خداروشکر ولی بعد ازبچه دار شدن کم کم اخلاقم عوض شد الان ۱۸۰درجه عوض شدم قبلناواقعا بد بودم خودم قبول دارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
