چندوقتیه حسادت هاش فوران کرده خطو نشون میکشه ب داداشم. اخلاق دو بهم زنی داره. مثلا تو خانواده ی نفر از رو ناراحتی لحظه ای ی چی بگه پشت سر یکی بجا اینکه شر و بخوابونه میره حرف طرف و میرسونه دعوا شه.
حالا چندوقت پیشا با داداشم دعواش بوده ی دفه بچشون برمیداره زنگ میزنه مامانم ک کمک کن اینا دعواشونه من قلبم درد میکنه یک ساعته بحثشونه . عروسمونم گوشی رو میگیره و میگه من مهریه میخوام و طلاق میگیرم و بچه رو هم میبرم. مامانمم چیزی نمیگه فقط میگه گوشی رو بده فلانی یعنی پسرم. یک دفعه عصبانی میشه عروس و فحش میده ک چرا همچین میکنه و ... حالا عروس مامانمو میبینه سلام نمیده ب بچشم یاد داده با ما ح ف نزنه و اخم کنه. شما باشید با این عروس حرف میزنید؟ تو مهمونی بزرگ سلام نداد ب مامانمم جلو من و آبجیم با کمال وقاحت . من نمیگم کار مادرم درست بوده اتفاقا اول کار مادرم اشتباه بوده ک فحش داده اما اینم درنظر بگیرید این خانم دنبال بهانه بود جنگ بندازه قطع ارتباط کنه