خواب دیدم که مامانم با کسی داره حرف میزنه بعد من روحم تو بدنم بود سعی کردم روحمو جدا کنم تا برم ببینم چه خبره و وقتی نزدیک در شدم هیچکس نبود منم ترسیدم برگشتم تو بدنم خوابیدم یهو دیدم یه هاله مشکی رو دیوار اتاقم افتاده و نگام میکنه...از این خوابا زیاد میبینم