2777
2789
عنوان

عقل و بی عقلی

| مشاهده متن کامل بحث + 143810 بازدید | 940 پست

سلام دوستان عزیزم. ظهرتون بخیر. حقیقتا اشک ریختم با دعاهای قشنگتون. ممنونم از محبت های تک به تک تون. این محبت ها وظیفه من رو سنگین تر می کنه. اگر اجازه بدید تاپیک رو قفل کنم الان. اما براتون یک خبر خوب دارم. بعد از خوندن حرف هاتون و اینکه احساس کردم چقدر به اندک دانش من نیاز دارید نمی خوام ناامیدتون کنم. من باز هم میام اینجا دستاوردها و حرف هامو می نویسم، اما بعد تاپیک رو قفل می کنم که شلوغ نشه. به تک تک سوالاتی هم که توی تاپیک هست جواب میدم. امیدوارم هیچ کس توی زندگیش ناامید و گرفتار نباشه. دوست تون دارم از صمیم قلبم و براتون بهترین هارو می خوام.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

سلام دوستان عزیز. روزتون بخیر. یک نکته ای که می خواستم امروز بگم، این هست که متوجه شدم خیلی از شما خودتون رو به خاطر گذشته و عدم آگاهی پیشینتون سرزنش می کنید. این سرزنش مانع دوست داشتن خود و عزت نفس هست. اتفاقا از خودتون باید ممنون باشید. اونی که متوجه شد بر طبق ارزشتون با شما رفتار نمیشه، همون خود گذشته تون هست. اونی که دنبال راه حل رفت، کتاب خوند، مطالعه کرد، گریه کرد، سختی کشید، باورهاشو زیر سوال برد، همون خود گذشته شماست. اون براتون جنگید تا شمارو به اینجا برسونه، اون سختی هارو یک تنه پشت سر گذاشت تا امروز به خودتون افتخار کنید. پس اون رو هم دوست داشته باشید.

در ثانی، شما کار بدی انجام ندادید که بابتش از خود گذشته تون خشمگین باشید، نه بدی کردید، نه بی ادبی کردید، نه زندگی کسی رو خراب کردید، شما فقط زیادی مهربون و ساده بودید. شاید بزرگترین گناهمون نداشتن حد و مرز بوده. که این موارد هم باید آموزش داده میشد بهمون که متاسفانه آموزشی در کار نبوده. ما قربانی نسل پیشین بودیم و اونها هم همینطور.

ما نسل خیلی خوبی هستم، به خودمون افتخار کنیم، به ما چیزی آموزش ندادن، اما ما داریم یاد می گیریم. ما داریم زنجیره ی ناآگاهی رو قطع می کنیم و نسل آگاهی رو بار می آوریم. این همه فشار رومون هست، بعد خودمون رو هم سرزنش کنیم؟ همه مون باید عاشقانه خودمون رو دوست داشته باشیم و با وسواس به خودمون احترام بگذاریم.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یک حدیث زیبا هم بگذارم:

امام علی ع: «اَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسی اَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. وَ اَبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْنًا ما عَسی اَنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْمًا ما.» با دوستت آرام بیا، بسا که روزی دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا که روزی دوستت شود.

همین یک حدیث برای روابط با مردم بس هست. اگر همین رو رعایت کنیم از کلی از فتنه ها و مشکلات در امان می مونیم. این کار واقعا از مصادیق بارز عقل هست. از همین امروز این رو توی دستور کارمون قرار بدیم. پس قراره چیکار کنیم؟

1. به دوستمون تمام رازهامون رو نمی گیم، چون ممکنه فردا دشمنمون بشه و از این رازها استفاده کنه.

2. در دوستی و محبت و رفت و آمد زیاده روی نمی کنیم.

3. جای نقطه ضعف ها و دردهامون رو به دوستمون نشون نمیدیم، دیگه همه مون اینقدر عمر کردیم که ببینیم چه دوستی ها و روابط صمیمانه ای به دشمنی کشیده شده و چه دشمن هایی دوست ما شدند.

4. وقتی با کسی دشمن هستیم و ازش خوشمون نمیاد، همه پل هارو خراب نمی کنیم.

5. در دشمنی افراط نمی کنیم.

اصلا انگار دنیا میخواد یک چیزی رو بهمون یاد بده، بارها جای دوست و دشمن رو برامون عوض می کنه تا ایمان بیاریم به این پند حکیمانه، برخی درس رو یاد می گیرند و برخی فقط رنج می برند از اتفاقات این دنیا و حکمتش رو یاد نمی گیرند. اینها هم این دنیا ضرر کردند و هم اون دنیا.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

سلام بانو خوشحالم که دوباره برگشتید دو روز پیش دلم هاتون رو کرد سرچ کردم دیدم ای دل غافل بانو یک ماهه که برگشته، همیشه به یادتون هستم و مطالب مفید و کاربردی زیادی از شما یاد گرفتم و دعاگوتون هستم، امیدوارم هر جا که هستید با دل خوش زندگی کنید.

این هم عالی هست:

«لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن، وَ عَظِّمُوا اَقْدارَکُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِیِّ مِنَ الاُْمُورِ.» نسبت به مردم، زیاد خرده گیری نکنید، و قدر خود را با کناره گیری از کارهای پست بالا برید.

این حدیث دقیقا میگه چطور ارزش و اندازه و قدر خودمون رو بالا ببریم.

1. وقتی همه غیبت می کنند، شما توی جمعشون نباشید.

2. وقتی همه فخر می فروشند، شما در بینشون نباشید.

3. وقتی همه فکر توطئه و فتنه هستند، شما کنارشون نباشید.

4. وقتی همه خست می کنند و بخل می وزرند، شما همراهشون نباشید.

5. وقتی همه در کار شر دست به یکی می کنند، شما همدستشون نباشید.

این تنها راه دوری از عوام هست. حتما تمرین کنید در جمع های این چنینی، نه تنها همراهی نکنید، بلکه با کارهاتون به عوام بفهمونید که شما از اونها نیستید. تنها راهی که عوام دست از سرتون برمی دارن، این هست که بدونند شما از اون ها نیستید. پس پالسی بدید که از خواص ساطع میشه و اون هم اینه که همراهی شون نکنید. بعد یک مدت میگن بابا اینو ول کنید، این از ما نیست. اینقدر آدم هست که خودشون رو با اونها مشغول کنند که راحت شمارو ول می کنند. البته باید مداومت داشته باشید و مطمئن بشن که واقعا از اونها نیستید و ادا در نمیارید. 


خوشا راهی که پایانش تو باشی...
یک حدیث زیبا هم بگذارم: امام علی ع: «اَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسی اَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. ...

سلام دوستان، صبحتون بخیر. داشتم از دیروز به این حدیث فکر می کردم. معمولا دوست برای ما مفهوم خاص داره و به کسی اطلاق میشه که با اون نسبتی نداریم و برای معاشرت با خودمون انتخابش کردیم. اما فکر می کنم اینجا منظور از دوست، مفهوم عام اون هست. امام علی ع تمام مردم رو به دو گروه دوست و دشمن تقسیم کردند. پس اینجا نه تنها دوست، بلکه کسانی که دوستشون داریم و یا رابطه دوستانه ای باهاشون داریم هم مد نظر هست. مثل همسر، مثل اقوام همسر که با ما موافق هستند، مثل دخترخاله و دختر عمو و ... که دوستشون داریم. حتی با اینها هم نباید تمام رازها رو گفت. چه بسا همسرانی که خیلی در ابتدا خوب بودند، تمام حرف هارو گفتند و بعدا به جدایی کشیده شده زندگی هاشون و از این اطلاعات سوء استفاده شده و باعث آبروریزی های بزرگی در حد فامیل و حتی شهر شده. همیشه این نکته رو مد نظر قرار بدید که روزی ممکنه این آدم دشمن من بشه. یاد خانم هایی افتادم که در دوران خوش زندگی مهریه شون رو می بخشند یا ملک و امواک و ارثیه شون رو بدون هیچ چشمداشتی به مرد تقدیم می کنند و بعد چند صباحی از گذشت زندگی و بروز اختلافات و حتی خیانت، از کارشون پشیمون می شوند. اگر شما هم در دسته افرادی هستید که هیچ راز مگویی بین شما و همسرتون نیست، بدونید اشتباه هست کارتون. من نمیگم بدبین باشیم، اما همیشه کمی احتمال دشمنی بعد از دوستی و دوستی بعد از دشمنی بدیم و بعد لب به سخن باز کنیم (این احتمال رو به صورت مخفی گوشه ذهنمون داشته باشیم، لازم نیست به زبون بیاریم).

و در زمره دشمن هم میتونیم افراد ناسازگار با خودمون رو چه در اقوام خودمون و چه همسر و چه همسایه و همکار در نظر داشته باشیم و در زمان دشمنی کمی رعایت کنیم و جایی برای بازگشت و ارتباط مجدد بگذاریم. خلاصه در دشمنی هم افراط نکنیم.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...
سلام بانو جان لطفا قبل از قفل کردن تاپیک جواب سوال من رو بدید.  داخل این پست، گفتید برای ...

سلام عزیزم. این پیج هایلات نمایندگان رسمی طب اسلامی رو در شهرهای مختلف داره، شهر خودتون رو پیدا کنید و تماس بگیرید.

hajiii.blog

 در ارتباط با دوستانی که طب سنتی رو پرسیدند، من زیاد علاقه ای به این طب ندارم و دنبالش نیستم، چون مدت درمان طولانی، تاثیر کم، برگشت و داروهای سخت ترکیبی داره. اما در طب اسلامی یک قوطی به شما میدن که با خوردن دو بار از اون به کل مشکل شما حل میشه و طبی هست که بر پایه احادیث و روایات هست.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

سلام دوستان، شب تون بخیر‌. داشتم به یک موضوعی فکر می کردم، گفتم بیام بهتون بگم. بزرگترین مصداق بی عقلی رو پیدا کردم... . ما داریم تمام عمرمون رو در حال آزمون و خطا و پیدا کردن راه درست زندگی هدر می دهیم. مدام کتاب های مختلف می خونیم، فیلم هایی رو می بینیم به امید پیدا کردن راه و روش درست زندگی. پای حرف و تجارب این و اون می شینیم، ساعت ها مشاوره می رویم، با دوستانمون حرف می زنیم و درد دل می کنیم و باز هم سر در گم و کلافه هستیم. داریم عمرمون رو می سوزونیم تا راه زندگی رو پیدا کنیم.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

مگه دین، چیزی جز راه و روش زندگی کردن هست؟ اینکه آداب خوردن چی هست، آداب خوابیدن، آداب دوستی، آداب معاشرت و ... . همه رو گذاشتیم کنار و به آداب دین بی اعتنا هستیم، بعد در به در دنبال راه درستیم.

یک مثال میزنم، مثلا درباره چاقی و لاغری که همه درگیرش هستند. دین میگه تا گرسنه نشدی، نخور، هنوز کامل سیر نشدی از غذا دست بکش. همینقدر کوتاه، مفید و کاربردی. 

بعد ما چیکار می کنیم؟ میگیم برو بابا، دین مال عقب افتاده هاست. ما خودمون بهتر بلدیم.

هر وقت دلمون خواست می خوریم، هر وقت دلمون خواست کنار می رویم، بعد نتیجه اش میشه چاقی و لاغری های افراطی، بدو دنبال رژیم و باشگاه و چربی سوزی و رژیم های کتو و کانادایی و ... . قرص های لاغری، سونا، تشک برقی، تخلیه چربی، پیکرتراشی، عمل اسلیو، کالری شماری و ... . این بین هزار و یک بیماری جسمی و روحی می گیریم، عمر با ارزشمون هدر میره. عمر هم یعنی همه چیز، از دست دادن زمان توی این دنیا بزرگترین خسارته. با چاقی و لاغری افراطی اعتماد به نفسمون و ارزشمندی مون هم از بین میره و مصیبت روی مصیبت.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

خلاصه، کل حرفم اینه، غربی ها اومدن اصول کلی زندگی رو از آموزه های دینی گرفتند و کارشون رو راه انداختن و افتادن دنبال علم و دانش و تخصص و تجارت. اون ها روابط انسانی رو حل کردند برای خودشون، کم رفت و آمد می کنند، کمتر حرف می زنند، تعارف و تجملات رو هم گذاشتند کنار. چون اینها براشون حل شده، زمان دارند به تخصص و حرفه شون برسند.

اون وقت ما توی ایران، هنوز دغدغه مون این هست که چطور روح و روانمون رو از دست خانواده همسر نجات بدیم. چطور از مضرات رفت و آمد زیاد خلاص بشیم. تمام فکرمون اینه که جهاز و سیسمونی شیک داشته باشیم، و بعد هم چطور جهنمی که همین زندگی متاهلی پر از چشم و هم چشمی برامون ساخته مدیریت کنیم؟

خیلی طبیعی هست که مدام گرفته و افسرده و ناکام باشیم. مدام دنبال کلاس های مختلف باشیم و استرس و اضطراب این رو داشته باشیم که بالاخره چطور باید زندگی کرد؟ دین ریز به ریز اینارو یادمون داده، وقتی میگه فقط حرف هایی رو به دوستت بگو که اگر دشمنت هم بفهمه، خطری برات نباشه، این یعنی یک سبک زندگی کامل.

اما ما چیکار می کنیم؟ میگیم برو بابا، این چرت و پرت های قدیمی چیه؟ من انسان مدرن امروزی هستم، کتاب آئین دوستیابی دیل کارنگی هست، کلاس های روابط با خانواده همسر هست و ... . میشه زندگی الانمون که هر حرفی می زنیم، هر کاری می کنیم، زندگی مون رو به آتیش می کشیم با بی عقلی و بی تدبیری، بعد آه و ناله و گریه و خدایا با من چه کردی؟ خدایا عدالتت کو؟ خدایا چرا منو نمی بینی، استغفرالله خدایای تو نیستی و منم از این به بعد نه نماز میخونم و نه روزه، هرکاری هم دلم می خواد می کنم چون تو به من ظلم کردی.

اگر خیلی راحت بریم دنبال احادیث کاربردی مون و اون هارو جمع کنیم و دسته بندی و بیایم از بعد تئوری اونهارو عملی کنیم و در این راستا با هم حرف بزنیم و تجربه اندوزی کنیم، سر شش ماه از این افکار و استرس خلاص می شویم و می ریم دنبال یک فن و هنر و حرفه و علم. میریم کسب درآمد می کنیم و حالمون خوب میشه و دنیارو می گردیم و به بقیه هم کمک می کنیم و به فکر آخرتمون می افتیم و اونجارو رو هم آباد می کنیم. اینقدر هم دل خودمون و بچه هامون و پدر مادرمون رو با بی تدبیری خون نمی کنیم.


خوشا راهی که پایانش تو باشی...

چند تا حدیث خوب:

امیرالمومنین علیه السلام:

همه ی محبتت را
بـه پاى دوستت بريز
ولى همه ی اسرارت را
در اختيار او نگذار…

 شرح غررالحكم ؛ ج۲ ؛ ص۲۳۳

دیگه واضح تر از این؟ دوست شامل همه میشه. قرار نیست کل زندگی مون رو بریزیم روی دایره و هیچ چیز مگویی نداشته باشیم، چه همسر، چه دوست، چه خواهر، چه مادر. اینجا نگفته فقط اسرارت را می توانی به مادرت بگویی، اصلا تا حالا حدیث ندیدم که بگه انسان باید حداقل یک نفر را داشته باشد که همه اسرارش را به او بگوید. اگر اینطور بود، امام علی ع با اون عظمت و با اون اصحاب و دوستان درجه یک، سر در چاه نمی کردند. حالا خودمونیم، کدوممون این رو رعایت می کنیم؟ رعایت نمی کنیم، تاوانش رو هم پس می دهیم با عمر و مال و جان و آبرومون. پس نگفتن اسرار شد یکی از اصول رفتاری و معاشرتی مون.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

یکی دیگه:

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:

خدا با ما اسـت
و نيازمند ديگرى نيستيم.
حق با ما اسـت
و باكى نيست كه كسى
از ما روى بگرداند…

الغيبة ؛ ص ۲۸۵

شما شجاعت رو ببینید توی این حکمت. وقتی حق با ماست باکی نیست که کسی از ما روی بگرداند. اما ما آدم های ترسوی امروزی (خودم رو میگم) به هر خفتی تن می دهیم که کسی از ما رو برنگردونه. نمازمون رو جلوی بعضی ها نمی خونیم، حجاب رو جلوی بعضی ها شل تر می کنیم که از ما بدشون نیاد، پای غیبت این و اون می شینیم تا ناراحت نشن، اشک می ریزیم و گریه می کنیم تا ثابت کنیم حق با ماست و همسرمون تنهامون نگذاره. امام مون میگه باکیت نباشه مادامی که حق با توست. بگذار هر کار می خوان بکنن و محلمون ندن. بهتر، بگذارید عوام برن اصلا، اصلا راه رو باز کنید برای رفتنشون. عوام به سلامت، ما خدارو داریم.....

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

بفرمایید، آفتاب آمد دلیل آفتاب...

امیرالمومنین علیه السلام:

از خدا بترس
ودر راه خدا از مردم
ترس نداشته باش

شرح نهج البلاغه /۶/۷۱

انسان های ترسو و بزدلی شدیم (اولی و آخریش خودم) چون راه رو گم کردیم.

خوشا راهی که پایانش تو باشی...

اینم حکایت خیلی هامون:

 امام صادق علیه السّلام فرمودند: 

کسی که بدون «بصیرت» عمل می کند، همچون زنده ای است که در بیراهه می رود؛ پس هر چه سریع تر رود، از مقصد دورتر می شود.

با سرعت هر چه تمام تر داریم به بیراهه می رویم و مدام مال و عمر و آبرومون رو هدر می دهیم توی آزمون و خطاهای زندگی .... نقشه رو دادن دستمون، پرتش کردیم اون ور و وسط بیابون بال بال می زنیم...

خوشا راهی که پایانش تو باشی...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز