2777
2789
عنوان

عقل و بی عقلی

| مشاهده متن کامل بحث + 143856 بازدید | 940 پست

دو روز بود زایمان طبیعی کرده بودم شوهرم دائم پیش مامانم بهم میگفت پاشو خودت کارهاتو انجام بده واسه چی همش دراز میکشی؟؟و کلی رفتار بی ادبانه دیگه که به کل خودشو از چشم مامانم انداخت

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من راجع به کتک کاری ها و بددهنی هاش پیش خانواده م هیچ چی نگفته بودم.خانواده م خاطرش رو خیلی دوست داشتن چون خوش سروزبون بود بازم میگم منم خیلی دوست داشت رفتار بش با من هم همش زیر سر خانواده ش بود منم مثل یه احمق به تمام معنا با اینکه اشکارا می دیدم باعث همه مشاجرات ما اونا هستن ولی بیشتر از اینکه سعی کنم همسر اقام باشم عروس خانوادش بودم روی خوشم با اونا بود که نگن عروسمون اخم کرده روی گندَم هم با 

شوهرم که چرا ازم دفاع نکردی چرا اجازه دادی به من اینو بگن و... خلاصه ش اینو بگم که اگه با تاپیک پرنسس قبل ازدواج یا حتی قبل بالا گرفتن دعوا هامون اشنا میشدم میشد یه زندگی رویایی و عاشقانه با شوهرم بسازم ولی الان تو وضعیتی هستم که به جز خودم اسایش خانوادم رو هم صلب کردم

ده روز بعد زایمان که با دل خووووون رفتم خونه مامانم همش گریه م میگرفت به هر حرفی حرکتی کاری فقط گریه میکردم اخه همه امیدم به این بود که بعد اومدن بچه همه باهام مهربون بشن یا حداقل بچه مو خیلی دوست داشته باشن اذیت هاشون تموم بشه و کلی ارزوی محال دیگه که تصور میکردم همش توهم بوده و به فنا رفته

سه روز بعدش مامانم گفت بگو اخه چه مرگته با شوهرت مشکل داری؟اون روز که پیش من بددهنی کرد همیشه اینجوریه؟گفتم اره گفت چیز دیگه ای هم هس ؟گفتم  نع.گفت زنگ بزن بیاد اینجا.منم زنگ زدم گفتم بیا اینجا حرف بزنیم مسخره کرد گفت میترسم ها اینجوری نگو گفتم چیزی واسه ترس نیس بیا .نیومد دو ساعت دیگه بابام بهش زنگ زد گفت بیا واسه شام منتظریم گف باشه خیلی زمان گذشت بابام دوباره زنگ زد گوشی خاموش بود باباشو گرفت گفت اقا مهدی دیر کرد گوشیش هم خاموشه نگران شدیم کجا موند پس؟ گفت اینجا نیس من نمی دونم

چند روز بعد اومد بهش تو خونه اس دادم گفتم الان میریم بیرون زنگ میزنی فلان و فلان بیان اینجا پیششون قول میدی دیگه از این کارا نمیکنی .مامانم هم خودش خستا ی روزگار وقتی هم که اومده بود اصلا راجع به موضوع حرفی نزد یکم چرت و پرت از این ور و اون ور که بشتر خودمون رو محکوم میکرد فداش بشم از همه طرف واسش باریده یک عمرررر

وقتی رفتیم بیرون بهش گفتم من دیگه خونه پدرت نمیرم باید بهم خرجی بدی باید محضری تعهد بدی که دست روم بلند نمیکنی اونم پیش اون اقا قول داد مثلاااا.ولی وقتی اون پیاده شد رفت،ماشینو گاز داد اورد خونه. میخواست بازم بزنه منم جلوی در فرار کردم زائو ی ۱۳روزه با بچه ی تو بغلم 

فرار کردم خونه همسایه زنگ زدم بابام اونم فرار کرد وقتی برگشتم همه چیو به خانوادم گفتم اونم چند ساعت دیگه زنگ زد به بابام گف دخترت رفته ۵.۶تا خونه یعنی فلان کاره س اونم گفت شرف دادی طلاقش بده ادم زن بد.... رو نگه نمیداره

دوستان اپلیکیشن Time که ساعت، تقویم و مناسبت ها رو داره هر بار باز و بسته ش کنید یک عبارت از یک کتاب معتبر و زیبا رو هم نمایش میده. اسم کتاب هم در پایان متن هست که اگر آدم خوشش اومد بتونه مطالعه کنه. هر بار مطالب درست، آموزنده و جذاب میبینیم.

گفت آسان گیر برخود کارها کز روی طبع ‌/ سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش
دوستان اپلیکیشن Time که ساعت، تقویم و مناسبت ها رو داره هر بار باز و بسته ش کنید یک عبارت از یک کتاب ...

عزیزم تو گوگل پلی میزنم اسم اپلیکیشن رو ،ولی نمیاد 

هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان میرویم 🌱🤍

سلام و تشکر خدمت بانو ارتمیس عزیز که مانند معلم و مادر و دلسوز وقت و دانش و تجربه ی خود را رایگان در اختیار ما میگذارد انشاءالله خداوند به علم و وقت و سلامتی و اولادتون برکت بده . من رشد خودم را مدیون شما هستم . پایدار باشید در پناه حق 

میگم تا میگم خیرات بدیم  میگه دلم نمیخاد تو به مادرم خیرات بدی اون از تو دلشکسته رفت  تا ...


عزیزم در کل نمیدونم حق باشوهرت هست یانه.


 اما یه روز خیلی عادی  نه با دعوا، به شوهرت قشنگ بگو که "مرگ" آدم ها رو از گناه پاک  نمیکنه و برای همه هست ، حتی من و تو!(دور از جون البته). 


  بگو من اگر جای تو بودم، به فکر حلالیت گرفتن بودم. مطمئن باش اگر مادرت میتونست یک کلمه  بهت بگه، همین بود که اگر حقی از من به گردنش هست، حلالش کنم. نه چیز دیگه.

 . شاید بهت بخنده اما تو از موضعت پایین نیا و  با اقتدار بگو خود دانی....از من گفتن بود . ازین جور متن سازی ها. 


 

دعاکن. سپس رها کن. سعی نکن به زور دنبال نتیجه باشی.فقط به خدا اعتماد کن تا درهای درست را درزمان مناسب به رویت باز کند. 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز