عقل و بی عقلی

شما کتاب بانو آرتمیس رو کامل خوندید؟ 

دقیقا یادمه درباره رابطه همسر با خونواده خودمون زیادصحبت شده توش. 

ممنونم عزیزم😘❤️

در محضر بزرگان درس پس میدم

سلام عزیزم.

بچه ها اولین نکته ی مهمی که باید بدونیم و بپذیریم اینه که تغییر یک شبه دو شبه صورت نمی گیره!

ما برای تغییر دادن یه رفتار خودمون نیاز به تلاش و تمرین و ممارست زیاد داریم حالا فکرشو کنید اگر بخوایم رفتار یه نفر دیگه رو که یه عمر این رفتارو داشته و توی باورهاش عمیقا رسوخ کرده و مایل هم نیست خودش رفتارشو تغییر بده، تغییر بدیم چقدر نیاز به زمان و تلاش بیشتری داره!

همسر شما فرد مسئولیت پذیری هست و معمولا افراد مسئولیت پذیر همیشه بار سنگین کارها رو به دوش می کشن! من هم چنین خصلتی رو قبلا داشتم ولی اونقدر روی خودم کار کردم که بهتر شدم! مثلا الان اگر قرار باشه کاری رو انجام بدم فقط و فقط بخشی که مربوط به خودم هست رو انجام میدم و کار بقیه رو انجام نمیدم تا اونا هم از این وضعیت سوء استفاده نکنن!

اول بررسی کنید ببینید کارها تقسیم شدن یا نه! تقسیم نشده باشه که واقعا خطای بسیار بزرگیه، اما اگر تقسیم شده همسرتون فقط کار خودشو انجام بده.

اصلا مستقیم مخالفت نکن و غر نزن، متن سازیت رو شروع کن.

وقتی پای لب تابه براش یه شربت خنک ببر، کنارش بشین و کارشو تحسین کن، بعد در قالب یه متن کوتاه حرفتو بزن و بلند شو. با توجه به شناختی که داری حرف بزن. مثلا بگو تو کارت عالیه فقط امیدوارم طرف مقابلت با کاهلی ها و تنبلی هاش باعث نشه زحمتت هدر بره! تو این همه پای لب تاب میشینی و از خوشی و تفریحت میزنی اون وقت اون پولشو می گیره و میره خوش گذرونی!

حالا من مثال از خودم زدم، شما باید بر اساس شرایط و شناختی که داری در حد چند جمله متن سازی کنی.

یکی دو شبه جواب نمی گیری ولی مرتب مرور کن براش تا آروم آروم اثرشو ببینی.

فقط یادت باشه توی تیم همسرت باش نه مقابلش! غر نزن، سرزنشش هم نکن، مقایسه ش هم نکن.

ادامه صحبتم یچیزی رو اضافه کنم 

معمولا با شواهد جلوبرید امکان موفقیتتون بالاتره

شواهد تنبلی که در داماد می‌بینید هرازگاهی نشونه هارو به همسرتون یادآوری کنید. 

چون ایشون جنبه زحمتکش بودنشون پررنگ تره امکان داره این نشانه ها و تشخیص ندن ولی اگر شما طبق شواهد ومدارک وسند صحبت کنید گارد گیری همسرتون درمقابل  حرفهای، شما تاحدودی ممکنه براش،کمتر پیش بیاد. 

کلا یادمه تومورد مشابهی متوجه شدم همسرم بین من وخواهر ومادرش، گیر افتاده بود نمی‌دونست حق باکدوم مونه. آخه اونها بسیار چرب زبان بودن و محبت زبانی،داشتن و وقتی من نشانه های دشمنی را درآنها میدیدم وبه همسرم میگفتم باور نمی‌کرد نمیتونست باور کنه. تااینکه فهمیدم من با صحبت های بی سند ومدرک واحساسی فقط خودم رو خسته میکنم. واز همسرم دورتر میشم. 

بعد از این همه عمر که از خداگرفتم تازه یاد گرفتم طبق شواهد باهمسرم حرف بزنم و توزندگیم برای، شناخت افراد دیگه همین روش رو درپیش گرفتم. یعنی اول خودم عامل شدم و کم کم به همسرمم  این روش رو یاد دادم. 

مثال

خواهرش میگفت داداش ما عاشقتیم زنت رو هم دوست داریم زنت فقط از ما کنار میکشه مشکل از خودشه

من میگفتم تو دورهمی ها به رفتارشون دقت کن ببین کدوم رفتار عملیشون نشون دهنده ی عشق واحترامی هست که ادعا میکنن به من دارن؟ حوصله نداشت ودقت نمیکرد

به مرور و طی ماه ها وسالها یاد گرفتیم هردومون باهم. 

تا اینکه بالاخره فهمید تو زندگی بتونه چرب زبان ها رو از مهرومحبت واقعی وعملی تشخیص بده. 

آفرین بیتا جان.

خیلی موافقم.

بهتره از سند و مدرک استفاده کنیم.

برای مثال، خانواده ی همسر سابق من استاد متن سازی بودن و خیلی جاها همه فکر می کردن مقصر من هستم ولی از روزی که سند و مدرک اومد دستم، دیگه حاشیه نمی رفتم اصل موضوع رو می گفتم و اگر کسی می پرسید مطمئنی؟؟؟ من خیلی محکم می گفتم بله به این دلیل. حتی اگر لازم میشد سند و مدرکمو نشون می دادم و اینجوری بود که همه شون پی می بردن که سالها با متن سازی های این خانواده چقدر فریب خوردن!

من معتقدم متن سازی های منفی و دروغ، محکوم به شکست هستن پس توی متن سازی هامون حواسمون باشه:

صداقت داشته باشیم

باعث تخریب شخصیت کسی نشیم.

انصاف داشته باشیم.

و وقتی با متن سازی های مخرب دیگران روبرو میشیم حواسمون باشه:

با مدرک و سند معتبر اون متن سازی رو خنثی کنیم.

با متن سازی درست و صحیح، با اون متن سازی مقابله کنیم.

اینا رو هم پیرو بیانات اخیر بانو آرتمیس عزیز درمورد زودباوری گفتم چون متاسفانه عموم مردم زود باورن و فریب متن سازی های ناسالم و مخرب عده ای رو می خورن.

واااای بانو ارتمیس شما برگشتین باورم نمیشه چقققددددرررر باحرفاتون زندگی کردم چقدر ارزوم بود دوباره بیاید و حرفاتونو بخونم چقدر خوشحالم الان بعد مدتها اومدم داخل سایت یهو دیدم تاپیک جدید زدم و شوکه شدم من بخاطر حرفای شما هرروز سر میزدم به سایت کاش اون سالها خبر داشتم و عضو میشدم حیف که پارسال تازه خوندم مطتابتونو ممنونم از وجود ادمهای مفید و مهربونی مثل شماها که بی منت اطلاعات دراختیار امثال ما میزارن

سلام دوستان گلم 

من دوباره اومدم تا یک کار عاقلانه و درست دیگه ایی که انجام دادم رو بهتون بگم که البته از مطالب اینجا یاد گرفتم و قرار بود بیام و بگم چه کارهایی کردم من قبلا خیلی ساده بودم یعنی واقعا اینقد ساده که حتی جواب سوال های مادرشوهرم و بقیه رو با صداقت هر چه تمام تر جواب میدادم چون میگفتم دورغ گفتن خوب نیست ادم باید حرف راست بزنه ولی با خوندن مطالب بانو فهمیدم درسته که دورغ گفتن خوب نیست ولی هر حرف راست رو هم نباید بگیم چون اونا بقول بانو دنبال خوارک فکری بودن که منم دو دستی تقدیمشون میکردم حالا مثال میزنم براتون ::مثلا من میرفتم خونه ی پدرشوهرم مادرشوهرم میومد میگفت عید قرار کجا برین پسرم گفته میخاید مثلا فلان جا برید اینجوری میخواست مزه ی دهن من و بفهمه تا بتونه نقشه هاشو و اجرا کنه و نذار ما جایی بریم اگه بگم یک حسود به تمام معناست دورغ نگفتم خوب من اولش همه چی و میگفتم مثلا میگفتم اره قرار بریم و اینجوری اونم دقیقا همه ی برنامه هامون و کنسل میکرد من عید امسال که رفتم خونشون دقیقا همین نقشه رو میخواست پیاده کنه گفت عید کجا میرید گفتم نمیدونم ولا گفت پسرم یعنی شوهر من گفته میخایید فلان جا برید گفتم تا ببینیم گفت برید فلان جا گفتم هنوز تصمیمی نداریم دقیقا تازه از همسایمونم میپرسید قبلا همه چیو میذاشتم کف دستش ولی الان ازم پرسید گفتم من ازش بی خبرم یعنی جلوی پدرشوهرم نابود شد من اینجوری جوابشو دادم اخه میرفتن حرفهای من چند تا میذاشتن روش از زبون من به همه میگفتن منم وقتی اونجوری جواب دادم کیف کردم و از خودم واقعا راضی بودم حس خیلی خوبی بتونی جلو جلو دستشون و بخونی 😂بعدشم دیگه هر چی پرسید هیچی نگفتم مطمئنم ایندفعه دیگه جلو حتی بقیه ام شده واسه این که ضایع نشه ازم سوالی نمی پرسه ...جز راست نباید گفت ..هر راست نشاید گفت ابن و اینقد با خودم تکرار کردم که ملکه ی ذهنم شد ....اون موقع میومد به همسرم میگفتم تو رفتی این و گفتی اونم میگفت نه خودت همه چیو و میگی ولی الان که حواسم بود حرفی نزنم اومدم بهش گفتم چرا رفتی برنامه امون و بهشون گفتی اونم گفت من نگفتم من فقط یک کلمه گفتم شاید بریم ببینید چقد استاد سیاستن و ما عروس ها ساده ..یک چیز دیگه وقتی میومد خونمون بهترین ظروف و میذاشتم جلوش البته من با همه اینجوریم ولی وقتی من میرفتم خونه ی اونا تو بدترین وسایل واسه من چای و ناهار میوردن منم اینبار که اومد به خودم احترام گذاشتم ظروف عادی اوردم و بعد از چند دیقه نشستن بلند شدم مشغول کارام شدم شروع کرد دوباره متن سازی که فلانی این کار و کرد اون کار و کرد ولی من بی توجه به حرفهاش پاشدم سراغ برنامه ی روزانه ی خودم اونم با همسرم شروع کرد حرف زدن قبل اگه بود مینشستم پای حرفهاش ولی الان اصلا عین خیالم نبود که داره چیکار میکنه فقط حواسم به متن سازیش بود که بعد رفتنش خنثی اشون کنم 😂😂👌امیدوارم بدردتون بخوره 

درسته دوست عزیز؛اما اون برای وقتیه رابطه هنوز درسته و اشکالی پیش نیومده باشه.ما ک رابطه خرابه میخوام چ جور درست کردنش و راه های ممکن رو برام بگین.ممنونم

سلام.

خوش اومدید بانو آرتمیس جان.

این پیام عالی بود

سلام بانو جان خسته نباشید بنده قبلن خواننده خاموش بودم .با توجه ب راهنمایی هایی که میکردین،منم عضو شدم و اازتون میخوام راهنماییم کنید.واقعن در تنگنا گیر افتادم.ممنونم بانو جان

@بانوآرتمیس   خیلی ذوق زده شدم امروز دیدم باز فعالیت میکنید اینجا همیشه بهتون فک میکردم و دعاتون میکردم بخدا.....

من متاسفانه یه زره بعد این خوندنهای مکرر یه مقدار بیشتر از قبل برای خودم دلم سوخت و باعث شد بیشتر توو این سالها به بدیهاو اشتباهات دیگران نسبت به خودم زووم کنم و این باعث شد یه دلسردی توو وجودم اتفاق بیفته جاهایی که در حقم کوتاهی شد رو وقتی یادم میاد دیگه سخت میتونم بعضی هارو ببخشم این باعث افسردگیم شده چون همه چی اونجور که حقم بود در حقم انجام نشده و خیلی توو خودمم و عصبی شدم متاسفانه سریع کسی ناراحتم کنه حس حمله و دفاع بهم دست میده شای بخاطر تموم وقتایی بود که ساکت بودم و گذشت کردم انگار دارم جنگ میکنم برای روزایی که دیده و درک نشدم لطفا راهکار بدین حالم خوب شه گیج هستم اگاه نیستم انگار به همه چی یه ایراد دیگم برای کارهام انگیزه و انرژیم کمه همه کارامو لفت میدم همش باید بامطالب و چیزای دیگه بابدبختی توو خودم انرژی و پشتکاری ایجاد کنم خستم از این موضوع ناراحتم برای خودم نمیدونم چی میخوام گاهی راکد فقط میشینم و اهنگ گوش میدم دلم میخواد حالم اصلا به حال شوهرم وابسته نشه نه که باخوبیه اون خوب باشم بابدیش حالم بده همه چی اولش برام جدابه بعد رهامیکنم نمیدونم مشکلم چیه گنگم نمیفهمم بانو لطفا بهم کمک کن😔