سلام مادرم همیشه وقتی دختر بودم تو سرم میزد و هیچوقت کارای منو درست نمی‌دید و اینکه بقیه رو از من بهتر میدید ولی منو نه... الان بعد 8 سال زندگی متاهلی باز هم هرکار کنم به چشمش نمیام اینقدر که همه کارهامو اشتباه میبینه... بارها شده فهمیدم ناخواسته بودم و اونا پسر میخواستن برام خیلی دردناکه! دو تا خواهر از خودم بزرگتر دارم و بعد خودم هیچکسی نیست. محاله کاری کنم ازم ایراد نگیره یه بار میگم دارم داستان مینویسم میگه بدردت نمیخوره... میگم طراحی میکنم میگه به چه کارت میاد... رفتم دانشگاه درس خوندم میگه خودتو گرفتار کردی... بچه دار شدم میگفت بلد نیستی بچه بزرگ کنی خودت بچه ای و اینا... با شوهرم دعواش شده بود میخواست طلاقمو زوری بگیره در حالی که ما همو خیلی دوست داریم... دائم زنگ میزنه چند ساعت نصیحتم میکنه... دخترم نرفت باشگاه میگه مثل خودته خودتم تنبل بودی... وای یعنی خیلی ناراحتم این عذابم میده که عزیزترینم اینارو بهم بگه!
مامان منم همینجوریه منم ناخواسته بودم
انگار مشخصات مامان منو گفتی
باز هم ذهنم منحرف شد😑
صحبت باهاشون رو کم کنید و فقط در حد یه احوال پرسی روزانه ازشون خبر بگیرید ،ادم هایی که سوهان روح هستن باعث افسردگی میشن حالا هرچقدر هم عزیز باشن
اسی منم گاها اینجوری میشم
اما چه کار کنم فقط سعی بر صلح و فراموشی میگیرم
مادر من نمیدونی چه بلاهایی سر من آورد
اون خیلی نسبت بهم حسادت داشت چون خودش سختی کشیده بود
یه خواب راحت نداشتم از دستش
خدا رو هزاران مرتبه شکر سه ماهه قطع رابطه کامل
انگار دوباره متولد شدم خدا رو هزاران بار شاکرم
وای چ مادر بدی.
ولی مامان من بی نظیر بود از دستش دادم
واقعا خوبا میرن و بدا دنیا رو پر میکنن
اخه وقتی قراره شمارو بچزونه چه کاری هست پیگیره باهاتون صحبت کنه ،از این به بعد هرسوالی پرسید مثلا چیکار میکنی بگو مادر من بگم که باز تیکه بارم کنی اعصابشو ندارم یه چندبار که توضیح ندید از اتفاقات روزانتون و متوجه بشن علتش زبون نیش دار خودشون هست شاید تکرار نکنن امتحان کن .
عزیزم به نظرم دلخوریتونو به خودمادرتون بگید ولی هیچوقت بدی خانوادتو حتی واسه درد ودل نگو به شوهرت ،خداهمیشه زندگیتونو شاد و خوش نگه داره ولی تو یه دعوا همین میشه پتک میزنه تو سرت بهترین مردش هم یه روز به روت میاره
انشالله با ابراز دلخوری به مادرتون این مشکل هم برطرف بشه عزیزم
