یکیش خیلی بد بود من به نسبت مغرور و خشکم
بعد رفته بودم مغازه دوست داییم همو میشناختیم اون پشت به من بود گفت کریمی چطوره من فک کردم بابامو میگه گفتم کدوم کریمی دیدم داره با گوشی حرف میزنه ینی قشنگ اب شدم سریع گوشی گرفتم دسم گفتم بله من خواهرشون هستم مانتو رو با تیپاکس واستون فرساادم ولی فهمید اقا😂🤦♀️