من رهاکردن کسی که دیوانه وارعاشقش بودم وعاشقم بود اما بخاطر نداشتن تفاهم رهاش کردم وازدواج کردم بعد ده سال هنوز درد میکشم بااینکه خوشبختم امافراموش نمیشه . فکرمیکنم اگه دورازجونش مرده بود زودتر فراموشش میکردم اخه این چه حسیه تف
مرگ مادرم تو اتاق کنار خودم …و حس اینکه عشق زندگیم که تنها امیدم بود حس کرذم خیانت کرده …
روزی که امتحان استخدامی قبول نشدم رسماا مردم ولی نمیدونم‌چرا خاکم نکردن
یاحداقل کاش غریبه بود ودیگه نمیدیدمش پسرعمومه لعنتی
بیشتر دردو الان از حذف شدن و نشدن عمومیا میکشم
خاطرمو ورق نزن خاطره هام درد توشونه
اسی اگر به عقب برگردی بازم ولش میکنی؟؟؟؟
مرگ مامانم
جدایی از کسی ک دوستش داشتم
فوت بابام. عشقم از دست دادم .ویه اتفاق دیگه ک‌گفتنش درست نیست 😔
مریضی مادرم ولی خوب شد. حالا دیگه ازدواج کردی بهتر فراموش کنی همه حس خوب و علاقه دوست داشتن همسرت باشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
