شده تو مراسم عزا سوتی چیزی بشه بخندین😂

تو ختم یکی از فامیلا هم مثلا مارو گذاشته بودن تو آشپزخونه به چایی و اینا برسیم...اونموقع یه فیلمی پخش شده بود نمیدونم دیده بودین یا نه...طربای باکو بود نمیدونم دقیق اهالی محله دعوا میکردن زنا لای پاهاشون میزدن چوب و چماق دستشون...اونطرف مشخص نبود فک کنم مرد بودن...منم ندیده بودم یهو دخترخالم تو گوشی نشونم داد من افتادم کف آشپزخونه داشتم از خنده وول میخوردم اومدن با خاک انداز جمع م کردن😂

مداحه هم از اون ناقلاها بودا🤣

یه بارم تو مراسم ختم مامان بزرگم همسر اون اقایی ک فوت کرده بود رو مثلا دلداری میداد از فامیلا بود...یهو زنش گریه کنان گفت به مرحوم گفته بودم من مردم سکینه رو بگیر جز اون کس دیگه ای نباید بیاد خونه من فقط کلید خونه رو به اون بدین😂مامان بزرگمو میگفت...قیافه مادر بزرگم اون لحظه دیدنی بود

تو مسجد مداح ک زن بود داشت مداحی میکرد دخترای اون مرحوم هم داشتن خودشونو میزدن...یهو مادرشون به مداح گفت چه خبرته واق واق میکنی بسه دیگه بچه هام مردن🤣 مداح دیگه تو شوک بود تا اخر مراسم هیچی نگفت