خب ازدواجمون سنتی بود شخصیتشو نمیشناختم. نزدیک به ۱۰ بار اومدن خواستگاری. نمیدونم چیشد قسمت شد.
خودتو باشرایط وفق بده بپذیر وکناربیا . منم بدون مشکل نبودم دیوانه وارعاشق پسرعموم بودم واون عاشقترازمن . بخاطریه سری مشکلات همسرمو قبول کردم با همسرمم زیاد بحث میگرفتیم مشکلاتی داشتیم اما گذشت وزندگیمون اروم شد . خلاصه ای از عاشقیهاموخاستی بخونی گوگل بزن تاپیک داستان عاشقیه من(سرنوشت) اسم کاربریم هم چشمahoi2 هست . بدون همه مشکلاتی داشتن ودارن .
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
وقتی ازش پرسیدم عاشق چیه من شدی؟؟ گفت تو برای من از ماه هم قشنگتری اندازه تموم ستاره ک ن اندازه کل دنیا دوست دارم ولی الان چندساله خیلی تحت فشار زندگیه رسما فشار و مسولیت زندگی کمرشو خم کرده دیگه حتی وقت نمیکنیم باهم حرف بزنیم اخرین باری ک باهم بیرون رفتیم یکسال پیش بود چون شب و روز کار میکنه....
عزیز دلم میدونم هیچ زندگی بدون مشکل نیست. اما خب زندگی کردن با کسی که دوسش نداری درده🥺
منم اوایل همسرمودوست نداشتم ازدواجمون سنتی بود اما اینکه اون دوسم داره برام مهمه این دوست داشتنش خوشبختیمو تضمین میکنه . ازمحبتهاش مهرش به دلم نشست والان خیلی دوسش دارم . توهم خوبیهاشوببین هیچکس خوب مطلق نیست هیچکس هم بد مطلق نیست!
وای ماهم فامیلیم ی چن وقت بود به هم نخ میدادیم😂 بعد من تو گروه فامیلی اهنگ داری به چی فکر میکنی تتلو فرستادم بخدا بیمنظور این فکر کرده بود منظورم ب اینه میگ اتفاقا تو مسافرت بودم لب دریا با این اهنگ همش میرفتم تو فکر تو این اهنگم شد خاطره ما دوتا الان پنج ساله ازدواج کردیم