از روزی ک اومد خواستگاریم مشکلاتم شروع شد ، کم کم فهمیدم ب مادر و خواهرش خیلی وابستس ، اوایل خیلی مادرشو دوس داشتم اونم منو خیلی دوس داشت ولی توجه زیاد همسرم بهش باعث شد یکم حسود بشم ، هرجا میرفتم براش مهم نبود ، تعصبی روم نداش ، ولی تا خواهرش جایی میرف درجا با ماشین میرف دنبالش ، اینم بگم از نظر هیکل و قیافه عالی هستم ، چههره خواهرش و اندامش اصلا جالب نیس ، اینو گفتم ک فک نکنید زشتم ک روم تعصب نداره ن ، مادر شوهرم تو همه مسائل دخالت میکرد حتی وقتی پیشم بود هی زنگ میزد بیا خونه دیره ، انقدر ب پسرش وابسته بود ک حتی میگف بدون اون میمیرم شوهرمم همین طور انقد این کارو تکرار کرد تا اینک دارم جدا میشم و دادخواست طلاق دادم 😔😔😔