اول از اینکه مولانا ابوالکلام نه متخصص تاریخ ایران باستان بوده نه اصلا مورخ! بلکه مفسر قران بوده که برخی اطلاعات تاریخی هم داشت .
دوم اینکه اکثر کسانی که معتقدند کوروش بزرگ ذوالقرنین بوده و از این نظریه طرفداری میکندد از اصل ماجرا خبر ندارند نمیدانند چه هدفی پشت این نظریه بوده.
ماجرا از این قرار است که در سنت اسلامی ،یهودی و مسیحیت اسکندر مقدونی چهره مثبت و بسیار محبوبی بوده این موضوع را صدها کتاب تاریخی و ادبی فارسی و عربی از شاهنامه فردسی گرفته تا تاریخ طبری به ما ثابت میکنند .
اما در سده ۱۹ میلادی به بعد یعنی در دویست سال اخیر ایرانیان و مسلمانان با دسترسی بیشتر به منابع تاریخی به ویژه متون کلاسیک و رومی و یونانی با اسکندر واقعی اشنا شدند و این اسکندر واقعی زمین تا اسمان با اسکندر سنت اسلامی فرق میکرد نه تنها یکتا پرست نبود ، نه تنها عادل و بخشنده نبود بلکه هزاران ایراد اخلاقی داشت .