دیگه خونه خالم نرم؟؟

من تو شهر مادرم هستم ولی مادرم شهر دیگه زندگی میکنه گاهی که دلتنگ میشم میرم خونه خالم. امروز عصرم رفتیم شوهرم رفت سالن که بعد بیاد دنبالمون اما خالم شام تدارک دید منم تو خرفام گفتم ب شوهر خالم که تازه انژیو کرده که گوشت قرمز نخوره اونم شب شام هم ابگوشت بود. هر چی هم ب شوهرم گفتم پاشو بریم خونه دیگه موندگار شدیم اما شوهرخالم خیلی ناراحت بود نمیدونم واقعا ب خاطر حرف من یا موندنمون! بچه هامم که همین دیروز کباب و جگر خوردن طبق معمول که ی جا میرن مث گشنه ها ابروی ادمو میبرن. خلاصه شوهرخالم که همیشه ما رو میرسوند الکی گف ماشینم خرابه در حالیکه قبلش با ماشین بیرون بود. خیلی ناراحتم که موندیم کاش حرف نزده بودم اصن نرفته بودم. فردا زنگ بزنم خالم بگم عمو ناراحت شده از حرفم!!! یا دیگه نرم؟؟ حتی شوهرمم فهمید شوهرخالم ناراحت بوده.