😐😂خودم سینگلم
۳ سال پیش دقیقا توی همین شب ( سالگردمونه)) خونه خواهرش تو مهمونی ( خواهرش دوستم بود )) من ۱۹ سالم بود خودش ۲۸🌈🌼
اومد خواستگاری ی جلسه ازدواج کردیم😂😂😂
تو پارک با یه متر فاصله از هم نشسته بودیم(خجالت اولین دیدار)
یار ندیدم همه منفعت طلب بودن
اولین بار که اونو دیدم قلبم تند میزدم میگفت یعنی این میشه عشق منه یعنی به این معتاد میشم یعنی همیشه بهش نگاه میکنم
الانم دوسال که با گوشیم ازدواج کردم چشم حسودا بترکه ایشالا که فقط میخوان بینمون جدایی بندازن🤣🤣🤣🤣🤣🤣
من دنبال کار بودم ایشون آگهی زده بود بهش زنگ زدم و در مورد کار صحبت کردیم من سر اون کار نرفتم ولی باعث آشناییمون شد.بعد از دو سه هفته اومد دیدنم منم با خجالت فراوان قبول کردم و سوار ماشینش و شدم و...
به نظرت باید اولین دیدارم با همسری که پسر عمومه یادم بیاد؟🤣
ولی عمه بزرگم گفت وقتی دو سه ماهه بود حواسمون نبود دست کرده تو دماغت و میخندیده می‌گفته دماغش بزرگه😐😂😂😂😂
🤦🏻♀️😂 پنهان نمونه منم یکی از خواستگارام پسر عموم بود اومدن بعد گفت که بیاد با من صحبت کنه منم خوشم نمیومد ازش بچگی کلی اذیتش میکردم بهش گفتم یادت بیار اون روز چقدر زدمت پف کرده بودی 🤧😂🤦🏻♀️ خلاصه پروندمش رفت
نمیگم چون گفتنش از خودش برام زجر آور تره
کاشکی هیچوقت نمیدیدمش
نامزد داشتم اما بعدا خواهرش عاشقم شد جدا شدیم اما خواهرش و خودش سه نفری شمال زفتیم اتفاق باحالی افتاد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
