سلام دوستان، همسر من رفته جایی دیگ کار میکنه خانواده ی منم بعد سه ماه دارن میان خونه مون مهمونی یعنی از عید ک عروسی کردیم الان دارن میان البته قبلاً بابام چن بار اومده الان با مامانم و آبجیم ک متاهله داره میاد، خلاصه ک من ب همسرم زنگ زدم گفتم همسرم گف تو خونه یکم دینار هس بده ب خواهرزاده ام بده ب دوستم بگم بزنه ب کارتی ک تو خونه دارم، آخه همسرم عراق بعضی وقتا کار میکنه اونسری اومدنی یکم از پولارو چنچ نکرده بود مونده بود، خلاصه امروز مادرشوهرم میگ چرا پول فرستاده میگفتی ماخودمون میدادیم با دعوا هااا، منم با آرومی کلن زبون ندارم گفتم خب بزار اونم مسئولیت قبول کنه بعدشم همسرم خودش گف پول بفرسم چی میشه مگ( آخه ما خورد و خوراک مون یکیه، خلاصه منم گفتم زنگ میزنم بگم مامانم اینا نیان بعدشم اومدم بالا خونه خودمون گریه کردم( دوستان تا حالا تو هرچیزی دخالت کرده از چیپس و پفک خریدن مون تا همه چی انگار اختیار زندگی با خودمون نیس، میگین من چ کنم اخه، میگ تو خودت از قصد گفتی پول بفرسته ک خورد و خورکتونو جدا کنید و فلان جور حرف
عضویتم به ۹۶ برمیگرده 😍😍😍۱ : ((دخترم نترس شوهر برات هست تو فقط زرنگ باش و با اعتماد بنفس ۲: عزیزم رمز موفقیت شما شوهر نیست اونیکه تو را به کمال میرسونه شوهر نیست وجود خودت هست شوهر به شریک و یه همدم هست ۳: کارت طلایی نی نی سایت طلاق نست🤔🤔🤔 طلاق آخرین راهه که همیشه براش وقت هست۴ :تصمیم گرفتی توافقی جدا بشی بچه ها چی؟؟؟؟ اونا هم تصمیم گرفتن نطرشون مهم بود برات ؟؟؟؟ ۵: اون چیزهایی را شما ندارید من پزوشو نمیدم عادت دارم از داشته هام میگم هیچ ادعایی هم ندارم من از نداشته هام فاکتور میگیرم تا حال دلم بد نشه ۶: زنان سختی کشیده زنان قوی هستن که یاد گرفتن بجنگند و خودشون از پس همه ی مشکلات شون بربیاند اما همه فکر میکنن خوش شانس هستن )).
اصلا اهمیت نده اتفاقا بدار اینجوری برداشت کنه بهتر خورد و خوراکشونو جدا میکنه راحت میش ...
چی بگم والا اومد بالا ی دعوایی راه انداخت، آخه همسرم قبلا نامزد داشت دختر خاله اش بود تا ی چی میشه میگ مهسا فلان بود همش میخواد ب رخ من بکشه، منم ناراحت میشدم ب همسرم میگفتم ب مامانت بگو اسم و حرف مهسا رو پیش من نگ، همسرم ب مامانش گفته بود الان اومده بود میگف چرا ب همسرت گفته بودی من اینطوری میگم مگ من چی میگم ی تار موی مهسا رو ب صدتا دختر نمیدم بخدا دلم خونِ