من ۳ ماهی با یه آقا در ارتباط بودم البته با معرفی کسی برای ازدواج آشنا شدیم خانواده این آقا در جریان نبودن منم فقط مامانم و خالم و شوهر خالم که واسطه بودن میدونستن پسره با یه تیپ کاملن اسپورت و امروزی شیطون زبون باز خلاصه تو این مدت حسابی از من دلبری کرد کلن شخصیت بی خیال و لشی داشت اینطور که رفیق باز بود فقط تو کف بازی ps باز قهار بعد جالب این بود دختر آفتاب مهتاب ندیدی و چادری میخواست بهم میگفت من چادری دوس دارم خیلی چادر برام محترمه دوس دارم چیزی که برای منه فقط خودم ببینم از این شر ورا زیاد میگفت خلاصه یه موضوعی این وسط پیش اومد بعدش منم دیدم این خیلی داغونه دیگه رابطه رو ادامه ندادم تا اینکه بعد چند ماه ما دو تا با هم همکار شدیم خب من فهمیدم این آقا خیلی بهم دروغم گفته اینکه از ۲۰ سالگی سیگاری بوده اهل قلیونه و اینکه شاید یه چی دیگه مثل علف و.. هم بزنه کلی دوس دختر داشته بعد با همه هم میلاسه من که اینارو از همکارای خانومم شنیدم در مورد این آقا یهو هنگ کردم دقیقن تو روز اول کاریم این حجم از اطلاعات گیرم اومد هم کارای خانومم نمیدونستن من با این آقا ۳ ماه در ارتباط بودم حالا تو محیط کارم همه با هم خیلی رابطه صمیمی دارن دوستن من با بقیه همکارا مشکلی ندارم ولی با این آقا اصن نمیتونم ارتباط بگیرم حالم ازش بهم میخوره اصن دوس ندارم محلش کنم بعد همکارای خانومم میگن ما همکاریم نباید محیط کارمون خشک باشه باید حرف بزنیم بخندیم با هم خب اونا در جریان رابطه من با این آقا نیستن من فقط از این حرصم میگیره با همه لاس میزنه بعد زن چادری و آفتاب مهتاب ندیده میخواست کلی هم ادعا مسلمانی و دینداریش میشد حالا شما جای من بودین تو محیط کارتون چه رفتاری با این آقا داشتین و در شرایط من بودین برخوردتون چی بود ؟؟؟؟؟
من بلد نیستم عاشق کسی باشم که اولویتش نیستم؛بلد نیستم چشم به گوشی بدوزم و دلشوره بگیرم. اسمش را بگذارید خودخواهی... ولی من این خودخواهی را به اداهای عاشقانه ای که هیچ احساسی پشت سرش نیست ترجیح می دهم! من برای خودم گل میخرم؛چای دم می کنم؛میز شام می چینم؛اما منتظر کسی نمی مانم؛ نه این که خسته شده باشم اما وقتی دلم برای کسی تنگ شود که دلتنگی اش را باور نمی کنم؛ فکر می کنم که دارم به خودم خیانت می کنم ..تا خودت را دوست نداشته باشی؛ کسی باور نمی کند که هستی و بودنت با نبودنت فرق می کند
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کار خوبی میکنی ک حدتو با همچین ادمی مشخص میکنی و ب همکاراتم بگو من اینطور راحت ترم فک ...
دقیقن حد باید براش مشخص کرد چون آدم فوق العاده بی جنبه و جو گیریه چند روز پیش اومده سرم الکی الکی خنده میکنه میزد تکون میده میگه زلزله اومده حرفای مسخره میزنه بعد هی میگه حوصلم سر رفت حوصلم سر رفت منم بهش گفتم نخند خوشم نمیاد یه میخواد من باهاش حرف بزنم ولی اصن محلش نمیکنم عوضیو
من بلد نیستم عاشق کسی باشم که اولویتش نیستم؛بلد نیستم چشم به گوشی بدوزم و دلشوره بگیرم. اسمش را بگذارید خودخواهی... ولی من این خودخواهی را به اداهای عاشقانه ای که هیچ احساسی پشت سرش نیست ترجیح می دهم! من برای خودم گل میخرم؛چای دم می کنم؛میز شام می چینم؛اما منتظر کسی نمی مانم؛ نه این که خسته شده باشم اما وقتی دلم برای کسی تنگ شود که دلتنگی اش را باور نمی کنم؛ فکر می کنم که دارم به خودم خیانت می کنم ..تا خودت را دوست نداشته باشی؛ کسی باور نمی کند که هستی و بودنت با نبودنت فرق می کند
همه ایده ال هایی که بهتون میگفتن زمانی بود ک مواد زده بوده وتوی فضا بوده، من باشم نسبت بهش بی توجه و ...
دقیقن
من بلد نیستم عاشق کسی باشم که اولویتش نیستم؛بلد نیستم چشم به گوشی بدوزم و دلشوره بگیرم. اسمش را بگذارید خودخواهی... ولی من این خودخواهی را به اداهای عاشقانه ای که هیچ احساسی پشت سرش نیست ترجیح می دهم! من برای خودم گل میخرم؛چای دم می کنم؛میز شام می چینم؛اما منتظر کسی نمی مانم؛ نه این که خسته شده باشم اما وقتی دلم برای کسی تنگ شود که دلتنگی اش را باور نمی کنم؛ فکر می کنم که دارم به خودم خیانت می کنم ..تا خودت را دوست نداشته باشی؛ کسی باور نمی کند که هستی و بودنت با نبودنت فرق می کند
با بقیه همکارات خوب باش بگو بخند ولی کاری به این آقا نداشته باش
دقیقن همین کارو میکنم با همه رابطم خوبه این حسود یه کاری کرد یکی دیگه هز همکهرای آقا که خیلی با۶اش خوبم یه دعوایی وسط انداخت اون آقا قهر کرد رفت از دفتر اینقدر که مارمولکه بعد بهش میگم چرا اینکارو کردی میگه تو ازش خوشت نمیومد یه کاری کردم بره حسود بدجنس
من بلد نیستم عاشق کسی باشم که اولویتش نیستم؛بلد نیستم چشم به گوشی بدوزم و دلشوره بگیرم. اسمش را بگذارید خودخواهی... ولی من این خودخواهی را به اداهای عاشقانه ای که هیچ احساسی پشت سرش نیست ترجیح می دهم! من برای خودم گل میخرم؛چای دم می کنم؛میز شام می چینم؛اما منتظر کسی نمی مانم؛ نه این که خسته شده باشم اما وقتی دلم برای کسی تنگ شود که دلتنگی اش را باور نمی کنم؛ فکر می کنم که دارم به خودم خیانت می کنم ..تا خودت را دوست نداشته باشی؛ کسی باور نمی کند که هستی و بودنت با نبودنت فرق می کند
دارم کلن شخصیتشونو میگم والبته میدونم ک شما قصدتون ازدواج بوده نه دوستی
من ازدواج بود قصدم با این که اصن آدم با حجابی نیستم و اصن به حجاب مو اعتقاد ندارم ولی خط قرمزهای خودمو دارم و تو این مدتی که با۶اشدر ارتباط بودم هیچ خطایی ازم سرنزد منت عکس میکرد با اینکه اصن برام مهم نیست ولی یدونه هم براش نفرستادم
من بلد نیستم عاشق کسی باشم که اولویتش نیستم؛بلد نیستم چشم به گوشی بدوزم و دلشوره بگیرم. اسمش را بگذارید خودخواهی... ولی من این خودخواهی را به اداهای عاشقانه ای که هیچ احساسی پشت سرش نیست ترجیح می دهم! من برای خودم گل میخرم؛چای دم می کنم؛میز شام می چینم؛اما منتظر کسی نمی مانم؛ نه این که خسته شده باشم اما وقتی دلم برای کسی تنگ شود که دلتنگی اش را باور نمی کنم؛ فکر می کنم که دارم به خودم خیانت می کنم ..تا خودت را دوست نداشته باشی؛ کسی باور نمی کند که هستی و بودنت با نبودنت فرق می کند