از شیر گرفتن پسرم

خب اول بگم وقتی این تصمیم رو گرفتم به هیچ کس نگفتم و فقط با همسرم درمیون گذاشتم که کمکم کنه هرچند بازم مخالف بود ولی چون می‌دونه من خیلی تحقیق میکنم بهم اعتماد کرد

به کسی نگفتم چون حوصله نداشتم توضیح بدم چرا تا دو سالگی شیر نمیدم مخصوصا به خانواده همسرم

برای خودم اول خیلی سخت بود چون هم شیر خوردنشو دوست داشتم هم تحمل گریه هاشو ندارم ولی بالاخره راهیه که باید برم هرچی بگذره سختتره

من از روش های سنتی استفاده نکردم و نمیکنم چون احتمالا عصبی شدن بچه رو داره و بعداً تو بزرگسالی دچار اختلال میشه پس تلخک و صبر زرد و چسب برق و ... کلا تعطیل

روش تدریجی خداروشکر خوب داره پیش می‌ره 

یعنی کم کم و وعده به وعده حالا من سختم بود اول شیر شب رو قطع کنم از شیر روز شروع کردم اول میان وعده هارو حذف کردم یعنی صبح بعد بیدار شدن یکم میخورد بعد بهش نمیدادم تا ظهر موقع خواب چون بدون شیر نمی‌خوابه عصر هم که بیدار میشه بلافاصله بهش غذا میدم و بازی میکنم تقریبا تا سر شب دووم میاره هرچند بینش میاد و میگه می می ولی همش باهاش بازی میکنم و یه چی که دوست داره بهش میدم که سراغ نگیره جالبه که واقعا یادش می‌ره چون فقط عادته و گرسنه نیست نباید بزارید گرسنه شه برای ٢ساعتی یکبارش برنامه داشته باشین میوه شیر گاو سیب سرخ کرده یا هرچی که بچتون دوست داره 

راستی اینو بگم پسرم روزای اول سینمو نمی‌گرفت و منم روی شیر مادر خیلی حساس بودم سه روزش که بود مصادف شد با روز مادر شب خیلی دلم شکسته بود متوسل شدم به حضرت زهرا گفتم خودت مادر بودی می‌دونی چه حسی دارم کمکم کن پسرم سینمو بگیره 

یکی دو دقیقه بعد پسرم شیر خورد از ذوق فقط اشک می ریختم راستش من آدم مذهبی نیستم و تا به حال به هیچ معصومی متوسل نشده بودم 

واسه همین وقتی میخواستم شروع کنم از حضرت زهرا کمک خواستم که توی شیر گرفتنشم کمکم کنه

خلاصه اینکه تا اینجا موفق بوده با سرگرم کردن و سیر نگه داشتنش 

انشالله فردا که دیگه مطمئن شم از شیر میان وعده بیخیال شده شیر قبل خوابشو میگیرم 

بازم میام میگم