بچه ها یک سالی میشع که اونی که دوسش داشتم رفتش الان دیگه خبری ازش ندارم اوایل خیلی اذیت شدم افسردگی گرفتم فکرم درگیر بود البته الانم یکم افسردگی و اعصبانیت رو دارم ولی دیگه به اون شخص فکر نمیکنم به هیچ وجه ولی دیشب خوابشو دیدم کل امروز بازم فکرم رفت سمتش روزم خراب شد اونم روز تولدم...
هروقت اومدم فراموشش کنم خانوادشو میبینم یا از جلوی مغازشون اتفاقی رد میشم یا پدرم یا مادرم از خانوادش یا خودش یهو حرف میزنن خلاصه همش یه نشونه ای پیدا میشه که منو یادش بندازه دیگه خسته شدم لعنت به روزی که باهاش آشنا شدم... بخدا میخام فراموشم شه
کاش حداقل خدا برام یکاری میکرد تحملش خیلی برام سخته