میان مرگ و زندگی کتابخانه ای است؛ و در دل آن کتابخانه، قفسه ها تا بی نهایت ادامه دارند. هر کتاب فرصتی است برای زیستنِ زندگی جدیدی که میتوانستید زندگی کنید، برای فهمیدن این که اگر انتخاب های دیگری داشتید، امور چگونه رقم میخوردند... اگر میتوانستید آب رفته را به جوی باز گردانید و حسرت هایتان را پاک کنید، چه کاری را جور دیگری انجام میدادید؟
_کتابخانه ی نیمه شب