ما تقریبا یه هفته با مامانم اینا رفتیم مسافرت بعد همون اول گفتن وسیله بخریم تا تو شهرای دیگه علاف نشیم واینا رفتن فروشگاه مامانم کیفش تو ماشین بود شوهرم حساب کرد نزدیک ۵۰۰ شدتوراه ک رفتیم کلا دوبار یه نهار ویه شام خوردیم بعد ک رسیدیم مقصدمون دیدیم اذیتیم رفتیم خونه یکی از فامیلا ک کلا اونجا بودیم اون چن روزو الان برگشتیم روغنمون تمومه شوهرم میگه اون روغن مایع ک گرفتم بگو مامانو بده تابعد ک پولمو گرفتم برم روغن بخرم دستش خالیه
منم روم نمیشه چطوری بهش بگم ک ناراحت نشه یا هرچی؟
اونجوری بگی که ناراحته مثلا بگو مامان دستمون خالیه نداری یه ردغن و مثلا یه چیز دیگه قرض
خونتونونزدیکه؟؟
برو خونشون بگو مامان روغن ندارم پول نیوردم داری بم بدی؟؟
ماهم ک بقیه رو نمیخوایم بگیریم فقط روغنو اونم چون تمومه وفعلا شرایط خرید نداره وگرنه همه وسایلا مونده
کل راهو رفت وبرگشت این رانندگی کرد وسایلو برد واورد پول بنزینو همه رو حساب کرد منم بهش حق میدم فقط نمیدونم چطور ب اون بگم
اگر خونتون نزدیکه وقتی که شوهرت سر کاره یک سر پا برو خونشون بعد موقع برگست بگو آها مامان راستی اون روغن اون روز مونده که بدی به من تا کارم راه بیفته شوهرم سرکاره حوصله ندارم الان برم مغازه
