من با پسرخاله مامانم و پسرداییش همسن هستم و اینا هم بازی بچگی من بودن....از وقتی یادمه دوست داشتم پسرخاله مامانم بهم توجه کنه ....درحالی ک این حس و ب پسرداییش نداشتم.....الان هم ک بزرگ شدیم همینطورم....ولی اون اصلا انگار ن انگاره ...حتی میدونم ک با کسی در ارتباطه ...البته جدی نیست... 
از ی طرف نسبت ب کاراش حرص میخورم ...از ی ور دوست دارم بهم توجه نشون بده...از طرف دیگه نسبت بهش احساس نفرت میکنم....
با اینکه دوست دارم فقط توجهش ب من باشه ولی هیچ وقت تو رویاهام اونو شریک ایندم ندیدم..
دارم دیوونه میشم....
این حس من چیه..
از این ادمایی هست ک نمیشه فهمید تو ذهنشون چیه....