یکی بیاد بگه چه خواب هایی از اهل بیت دیده😭😭😭

خودمم میخاسم ی همچین تاپیکی بزنم

مامان من ی بار پیامبرمون رو خاب دیده ک داشته ب یه پیرمرد و پیرزن آب می‌داده 

اون پیرمرد و پیرزن هم فک کنم گف تو خاب گفتن آمنه و عبدالله هستن

کاش منم خاب ببینمممم

ن می‌سازم کپی کردم

لیاقت نداشتم ببینم 

ولی یه بار حال مامانم خیلی بد بود خیلیی زیاد از ته قلبم امام زمان صدا زدم وازش خواستم مامانم نجات بده 

مامانم تقریبا خواب رفت وقتی بیدار شد گفت خواب دیدم توی   کوچه پس کوچه های کوفه ام و یه اقایی داره نزدیک میشه میگف حس میکردم محرمه و مردم عزای امام حسین رو گرفتن  ولی بعدش ما بیدارش کرده بودیم نتونسته بود بقیش ببینه 

من چرت پرت زیاد میبینم.  ولی داییم خیلی آدم خوبیه. چند روز پیش گفت خواب دیده قیامت بوده..  و بعضی آدما لباس سبز تنشون بوده. پرسیده چرا من لباس سبز دارم کلی بعضی از اینا ندارن.؟ ‌اونا گفتن  لباس سبز فقط تن کسیه که دعای مادر داشته باشه..  

ایشالا تن مادرهاتون سالم باشه💚🌿

اخی عزیزم 🥺🥺🥺

مادرم زمین گیر هست

هفته ای دو سه مرتبه میرم پیشش کاراش میکنم

دیروز میگفت خواب دیدم یه آقایی یه ردای سبز بهت داده

امیدوارم دعاهاش در حقم مستجاب بشه

همیشه ازش میخوام برام دعا کنه

پیامبر فرموده وقتی مادرت زنده هست بهش بگو برات دعا کنه و در خونه من نیا چون دعای مادر گیراتر هست

روحتو عریان کن

یعنی به درجه از خوبی برس که دیگه نه دروغ بگی نه دل کسیو بشکنی نه کسیو برنجانی نه اینکه ناشکری کنی یا هرچی.  و اینکه شکرگذار نعمت باشی حتی در شرایط سخت...

وقتی مامانم سر داداشم حامله بود من دوسداشتم اسمش رو بذارم امیر سالار مامان و بابامم قبول کردن مامانم یه شب خواب دید حضرت علی توی یه جشنی اسمش رو صدا کرده یه گردنبند بهش داده گفته این اسم بچه تو هست و اون گردنبد روش نوشته بود علي خودمم همچین خوابی رو دیدم از امام زمان که توی یه باغ یه کاغذ بهم داد که دوتا اسم بچه روش نوشته بود امیرحافظ و نرگس اما شوهرم دوس داره اسم بچه هامون آرام و آراد باشه منم موندم چیکار کنم 

استارتر خوشا بسعادتت من ۲ساله دارم التماس امام حسین میکنم شفای دخترمو بهم بده اما جواب نمیگیرم حتی دریغ از ی خواب خواهش میکنم برای شفای دخترم دعا کنید شما که امام حسین رودیدید 

الان ک فکر میکنم یادم میاد خیلی سال پیش خواب ائمه رو میدیدم وقتی دوبار تعریف کردم دیگه خوابشونو ندیدم .

چند نفر سوار اسب بودن لباسای قدیمی تنشون بود ابا و امامه و... داشتن از روی پل رد میشدن کسی ک کنارم بود میگفت این پل صراطه . کسی اون اشخاص رو معرفی نکرد اما تو خواب میدونستم ک یکیشون امام حسین . یکی شون حضرت ابوالفضل باهم حرف میزدن و میرفتن بقیه رو نمیشناختم تصویرشون مثل قبل یادم نمیاد