2777
2789
عنوان

کی میخاد خونش پربرکت بشه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2014 بازدید | 116 پست
کلمه (الحلیم)  رویه برگه کوچیک بنویسین بامدادسیاه بندازین تواب 20دیقه باشه بعد آبشو توهمه جای ...

عزیزم من میخام برم سرکار 

میشه آبشو بریزم رو سر خودم😂

قربون خدا برم من که قشنگ ترین حاجت و آرزوم رو بالاخره اجابت کرد 😘😘 امضای شیرین خدای مهربونم پای آرزوهاتون   

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وا چرا اینجوری میکنین قصدم اینه همه ببینن هم ما ثواب میکنیم همم واسه حاجت دل من دعاکنین😑

عزیزم همینکه نیتت خیره و قصد کمک کردن داشتی خدا ب دلت نگاه میکنه و اگاهه ازت... خودش حاجتتو چه دعاکنن برات چه ن میده🙏🏻

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤
عزیزم کجا نوشته؟؟ واقعا جواب گرفتین

عزیزم جایی ننوشته 

خودت روی برگه کاغذ کلمه.  الحلیم   بنویس بزارتواب آبشو بریز توخونه همه جای خونه 

بله من خودم یخچالمونو توجه کردم ازبس پرمیشه باید فشاربدی به زوروسیلع جاکنی

🌱خدایا دوست دارم🌱
خودتون واقعا نتیجه ش رو دیدید همیشه این کار رو میکنید یا فقط یه بار

عزیزم من خودم نتیجه شودیدم مخصوصا یخچال من توجه کردم انقدرپرمیشه میخادبترکه 

من متاسفانه یادم میره وگرنه هفته 1بارانجام بدی خیلی خوبه 

من خودم دیربه دیر انجام میدم چون فراموشکارم

🌱خدایا دوست دارم🌱
عزیزم همینکه نیتت خیره و قصد کمک کردن داشتی خدا ب دلت نگاه میکنه و اگاهه ازت... خودش حاجتتو چه دعاکن ...

وای خوشگلم خیلی خوشحالم کردی چقدراین حرفت به دلم نشست 

خدا خیلی مهربونه قربونش برم 🌹🌹

🌱خدایا دوست دارم🌱
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز