بابام برداشت ب دوستش ک تو خانشان طوطی بود گفت دلم مخواد یدونه از اینا برای نوم بخرمب،دوست بابام همانجا طوطی کادو داد ب بابام.
حالا بابام زنگ زده میگه آمدید اینجا ی قفس بخرید ک طوطی بدم ب نوم منطوزش پسرم.
شوهرم از اونور برداشت گفت کی گفته ما طوطی مخواییم مگه اینجا انباریه، چرا هر چ بابات میگه ما باید بگیم چشم واز این حرفا
بنظرتون من الان چیکار کنم؟
مشهدی هستی؟
شوهرت چقدر بی ادب
عجب دومادی جای‌تشکرشه🤔
هیچی😐
حالا بنده خدا یه پرنده گرفته برای نوه اش شوهرتون باید تشکر کنه
انباری یعنی چی مگه مبل دست دوم گرفته بیاره اونجا بذاره باز میگفت باغ وحش منطقی تر بود فقط دنبال بهانه ان
پدرت خواسته دل بچه خوش باشه ،شوهرت چرا اینجوری میکنه
الان این کجاش دعوا بود برخلاف میل شوهرت هیچ پرنده ای نیار تو خونت برا پدرت یه بهونه بیار که مثلا بلد نیستم نمیتونم که نفهمه شوهرت ناراضی از اونورم با زبون خوش شوهرت بگو ببینم راضی میشه طوطی رو بیارین اگرم گفت اصلا
بیخیال برا خودت دردسر درست نکن
این دیگه چه وضعشه خوبه کادویهه این همه حرف دیگه چیه تازه این اجبار نیست هدیه واسه نوش هست ای بابا اصن طوطی رو بیار بده من
خب بابات هم میخواد کادو بده کامل بده دیگه
فکر کنم شوهرت دلخوریای نگفته قبلی داشته موضوع فقط قفس نیست
ببخش اینو میگم پدر ها بزرگوارن میبخشن این مرد که نفهم برا هر چیز کوچیک یه بحث بزرگ پیش میاره برا آرامش خونت یواشکی با پدرت صحبت کن که ناراحت نشه وگرنه این شوهرای قدر نشناس چه میدونن محبت چیه کادو چیه
