دوستان تو بقیه تایپیکام جریان کارای جداییم هست الان ی هفتس خواهرش و برادرزادش که ۲۰ سالشه هی بهم پیام میدن که بشین حمالی کن بچها رو ۲۰.۳۰ سال بزرگ کن با بدختی .اونا وقتی بزرگ شن خودشون میان سمت ما.هیچ بچه ای بدترین پدرشو ول نمیکنه بهترین مادرشو بگیره.این چندروز همش ذهنم درگیره نمیدونم راست میگن یا میخوان بترسوننم همش میگم من فکر میکنم بچهامو از جایی پیدا کردم در راه خدا بزرگشون میکنم و بزرگ شدن برن دنبال هرکی دوست دارن.خیلی غصه میخورم واس ایندشون پسرم وقتی بخواد بگه بابا بابایی پیشش نیس که ببینه.این پیامارو که بهم میدن بیشتر یاد جوونی خودم و معصومیت این بچها میفتم (.تایپیک جنبه درد دل داره خودمم ناراحتم برای بچها میگم کاش قبل بچها این جریانا پیش میومد اونا خودشونم راضی به جدایی ان فقط میخوان اذیت کنن)
این حرفا رو مادرشوهرم یادشون داده قبلا به مامان بابامم این حرفو زده بود.مطمعنمم که بچهارو میخوان با ...
رو بچه ات حساسیت نشون نده تا قرون اخر مهریه رو بگیر حقته
بچه اتم حقته اونم میتونی بگیری ولی باید با یه وکیل خوب صحبت کنی
من نمیدونم چرا به هر کی میگم الهی یکی لنگه خودت بیفته وسط زندگیت بهش برمیخوره ☹️☹️☹️ یعنی خودشونم میدونن شخصیتشون در حد نفرینه😆 ولی ای کاش خودم یکی مثل خودم بیاد تو زندگیم ، شبانه روز دعا میکنم ، شما هم که داری میخونی دعا کن 🤗
بستگی به معرفت بچه داره که تو خانواده سالم هم گاهی بچه هایی هستند که زحمات مادر یا پدر رو نادید میگیرن و دنبال منافع خودشونند .بچه ای بود که مادرش با بی رحمی گذاشتش پیش مادرشوهرش .بچه بزرگ شده و مدرسه خوب و شرایط خوب که متدربزرگش به تنهایی با شوهر مریض اش بزرگش کرد .بچه بزرگ شده با کار خوب حالا پاشده رفته پیشه مامانش اونم تا تونسته تمام تقصیراتانداخته گردن خانواده شوهرش .بچه هم تو روی مادربزرگش وایستاده و دیگه پیشش نمیاد .بدبختی مادر بزرگه چند دنگ خونه رو به اسمش کرده .مادره رو میشناسم دروغ زیاد میگه و متاسفانه بچه هم بی معرفتی کرده .بدبخت مادربزرگه عمرشو گذاشت اینو بزرگ کرد .اینقدر که بهش اعتماد به نفس میداد و ازش تعریف می کرد .آخرشم این شد برگشته پیش مادر و مادربزرگ مادریش .اونام تحویلش میگیرن .زحمتش رو یکی دیگه کشید اینا بهرشو بردن