سلام دوستان
من پسرم چند روز دیگه ۲ سالش میشه . دیروز آزمایش دادم باردارم 😭
به مامانم و مادر شوهرم گفتم همین جوری شک شدن حتی مامانم خنده های عصبی میکرد که خیلی ناراحت شدم بعدم سعی کرد جمع و جورش کنه گفت آخه سخته و نمیتونی .
سنم زیاده ۳۹ سالمه الان چه غلطی بکنم اصلا دلم نمیخواد به سقط فکر کنم 😭
مبارکه بسلامتی دنیابیادقدمش پرخیر
اصلا به سقط فکر نکن
خانم منم بچه دوم خواست سقط کنه خلاصه نشد ولی حالا که بزرگ شده خداروشکر میکنیم سقطش نکرد
میترسم از پسشون بر نیام . اصلا تو خانواده هیچ کس دو تا نداره همه یه دونه آخه همه دیر بچه دار شدن .
به مادر شوهرم میگم فقط به تو و مامانم میگم خدا خواسته بوده .
میگه نه به همه بگو اینجوری همه بهتون میخندن 😔
بدتر مسخره میشین بگیم از دستمون در رفت کمتر مسخرتون میکنن
قدمش خیره ان شاالله مبارکه
نگهش دار هدیه ی خداست بهتون
واقعا راست میگی منم هی به همسرم نیگفتم ما پیر میشیم به زودی تازه پسرمون جوونه اونوقت حتی کسی و نداره بفهمتش و بتونه باهاش حرف بزنه هی خودم ناراحتش بودم که تنهاست اما باور کن تو همین یکی موندم هی میگم مجبور میشم واسش کم بزارم تا اویکی بزرگ شه 😔
عزیزم اگه سنت اکیه زود بیار هر چی دیرتر بیاری باور کن جون واست نمیمونه من نه اعصاب دارم نه دیگه قدرت بدنی ۱۰ سال پیشو فقط سعی کردم تا الان به پسرم عشق بدم و اعصابمو آروم نگه دارم منم تا ۸ سال همسرم گفت زوده که الان واقعا پشیمونم
