جان من !
نمیدانی چقدر دوستت دارم!
نمیدانی که چگونه به تو فهماندم که تو دنیای منی!
نمیدانی که چگونه به تو فهماندم که تورا بیشتر از خود دوست میدارم!
جان من!
نمیدانی اما من میدانم،و میگویم از تمام دوست داشتن هایم برایت ،جوری میگویم که خود نشنوی !
سخنان دوپهلو میگویم و ابراز احساساتم را میانشان مخلوط میکنم به شکلی که ندانی!
به شکلی تار گونه،به تو تمام دوست داشتن هایم را نشان میدهم و اماتو!
میدانم که لبخند زدی...!
میدانم که خوشنود شدی اما...
من آن لحظه نبودم و ندیدمت ...!