2777
2789

تا آخر بخونید،

همه چیز خوب و خوش و خرم،تو بهترین حالت ممکن با شوهرم بودم،جشن سالگرد ازدواج بردم بهترین جا،فرداش سره ی موضوع بیخود دعوامون شد،شدید،تاپیک های قبلم هست،ی فحش خیلی خیلی زشت بعد چندین سال زندگی برای اولین بار بهم داد،بعدش هم هی گفت از ازدواج خسته شدم و من شرایط چندتا زن دارم و موندم امر و نهی های ترو‌ تحمل میکنم.

بچه ها امتیاز مثبت شوهرم تو زندگی پولداریشه،خودم از نظر ظاهری و اخلاقی و درسی خیلی بالاتر،اینارو میگم ک‌ کمکم کنید،

دو روزه باهاش سرسنگینم و منتظر ک بیاد معذرت خواهی کنه،دیدم نه،هیچ خبری نیست،امشب بهش پیام دادم بیا اتاق حرف بزنیم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اومده تو اتاق ب حالت دراز کش،میگه چیه بگو،بچه ها من ی دختر مغرور ک شوهرم چندین سال منو میخاسته،زدم زیره گریه،میگم حرفت فحشت خیلی برام سنگین بوده،میکه خب ادامه حرفت،میخاستم ببینم میگه ببخشید عصبانی بودم،دیدم نه،خاستم بهش بگم اگه بازم سره حرفات هستی خب بیا فعلا طلاق عاطفی بگیریم،بعد عروسی خواهرم جدا بشیم

کل موضوع اینا نی عزیز 

کسی که بخواد خیانت کنه جار نمیزنه از قبل بگه 

آسه میره آسه میاد...

این یه کوه اروم بوده که الان عین اتشفشان منفجر شده بعد یه چیزی هست که شما یا داری کتمان میکنی برا خودت که چیزی نبوده چیزی نی 

یا اصلا انقدر ریز ریز روی هم جمع شده حالا شده فریاد 

تنها راحت اینه بهش فرصت بدی بیاد با هم حرف بزنید 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

هی سکوت کردم بین حرفام،گفتم الان ی چیزی خودش میگه الان معذرت خواهی میکنه،دیدم نه،هی میگه خب،بقیه اش،دوباره سکوت کردم،دراومد بهم گفت من دیروز حرفام رو بهت زدم،هر وقت وقتش شد برو خونه بابات،منم دیگه گفتم پس هیچی،پاشد جاش رو جدا کرد و خابید

بچه ها من دوتا بچه دارم،تازه از آب گل دراومدن،دیروز می‌گفت اصلا من دلم میخاد ماهی یبار سفر خارجی برم،چرا باید از تو اجازه بگیرم،من شرایط چهارتا زن هم دارم،گفتم منو طلاق بده بعد بگیر،گفت شک نکن ،ازت ترسی ندارم،قشنگ بهت میگم،دعوامون از سره تماس های من برای سرسری خرید وسیله از خریدهای اینترنتی شروع شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792