سلام به همگی من حدود یکماه هست که متوجه شدم شوهرم خیانت کرده البته خیانت با رابطه جنسی.. اونم با دونفر.. یکی یه خانم که دوتا نوه داشته .. و یکی هم بعد از اون که اونم یه خانم بوده که دوست میشده و واسه پول همه کار میکرده.. که سر پول با هم به توافق نرسیدن و بعد چند وقت بهم زدن.. یک روز قبل دعوا هم متوجه شدم به یکی از این خاله ها پیام داده و دنبال خانم بوده تو شهر خودمون.. داغون شدم.. البته اول متوجه رابطه ج ن س ی نشدم .. اما یه دستی زدم و متوجه شدم.. رفتم دادگاه واسه طلاق اومد با التماس برمگردونند .. خیلی پشیمون هست و نابودشده اما واسه من دیگه فایده ندارد.. اصلا نمیتونم کنار بیام و هضم کنم.. چند روز پیش گفت هرکار بگی می کنم گفتم حق طلاق و حضانت میخوام که ببخشم و یه فرصت دیگه بدم..قبول کرد .. و سعی کردیم روابط رو ترمیم کنیم.. البته مشکلم الان اینه که با اینکه گفتن میگذرم اما از ته دل نمیتونم و دارم عذاب می کشم.. احساس حقارت و خرد شدن دارم.. دلم نمیخواد ببینمش.. دیگه برام ذره ای مثل سابق نیست.. اما دوتا بچه دارم و موندم و کنم.. خیلی سخته دیوونه شدم.. هر جا میرم این غم مثل یه بار رو دوشم هست.. البته خودش خیلی تغییر کرده و خیلی سعی میکنه که حال و هوای من رو عوض کنه.. واقعا ترسیده بود که زندگیمون ب هم بخوره .. ولی چ فایده داره این پشیمونی.. هیچی.. موندم و کنم.. دلم به زندگی گرم نیست.. الان یکماه هست. درگیرم .. و نابود