دلم خیلی گرفته نمیدونم چی بگم چی نگم تازه وارد نیستم خیلی وقته تو سایتم این کاربری رو تازه وصل کردم برای درد و دلم . 17 سال سن دارم و 4 ساله متاهلم و ی بچه تو شکم. زندگی خیلی خوبی تو خونه ی پدریم داشتم تا اینکه بابام ورشکست شد ... و دختر عزیزشو که همیشه ارزو داشت فارغ التحصیلیشو ببینه. شوهر داد تا از دست مخارجش راحت شه. چون واقعا از پسش بر نمی اومد محتاج نان شبمون بودیم ........ ادامه اش و میگم
نه به کودک همسری🥲
چرا بله میدین اخه فوقش کتک میزنن
مگه خرج خورد وخوراک یه ادم چقدره
خواستگار داشتم چند تا ولی بین اونا بابام یکیو انتخاب کرد که تک پسر بود تو سن 13 سالگی منو. به عقدش در اورد منم که هیچی از ازدواج و. زندگی و عاشقی نمیدونستم. قبول کردم
اینا گذشت حالا بماند که نامزدم ی گوشی برام نخرید. تو نامزدی لباس درست نخرید. ی قرون پول بهم نداد و اینا شد برام عقده
والا من یبار ازشدت ناراحتی حاضر بودم بمیرم افسردگی گرفته بودم. نه که آرزو کنم بمیرم فقط به این فکرکردم که هیچ دلخوشی ای ندارم بمیرمم برام هیچ فرقی نمیکنه. توکل برخدا ناراحت نباش ان شاءالله همه چی درست میشه
عروسی کردم چ عروسی ن ارایشگاه خوب نه لباس خوب خانواده ی شوهرم نذاشتن و باز هم این برام شد ی عقده ی دیگ
اینا گذشت. بازم سکوت کردم الان 4 ساله با خانوادش تو ی خونم . در ظاهر انقد خوبن که انگار قدیسن ولی در باطن ..... قلب سیاهی دارن بریدم از دستشون هیچچچچچچ وقتتتت هیچ وقت هم نمیتونم مستقل زندگی کنم چون نمیزارن مادرشوهرم نمیزاره هیچ وقت
با حرفتون موافقم ولی با واژه قضاوت موافق نیستم
من قضاوتش نکردم، خیلی از کاربرای اینجا شرایط نه گفتن دارن ولی میترسن نمیگن، من منظورم این بود
ب نظرم بهتره ب کسی توضیح ندم چون خودم میدونم قصدم قضاوت نبوده و واسم کافیه، و بهتره بحث نکنیم دوستم💕
انشالا استارتر خوشبخت و خوشحال بشه از این ب بعد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
