2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

هفته پیش بود قرار داشتم خواهرش بهم گفت ماشین برادرم جکه. حرف زدیم عکس همو ندیدیم گفتیم سر قرار همو می بینیم منم حاضرشدم برم رسیدم به میدون دیدم ی ماشینه جک پارک کرده روبروی کتابخونه رفتم درماشینو زدم شیشرو کشید پایین منم نیشم باز گفتم سلام گفتم درو بازنمی کنید گفت چرا؟ گفتم وااا خب بیام بشینم گفت شما گفتم .....گفت نمی شناسم گفتم مگه شما آقای ....نیستی گفت خیر 🤨گفت منتظر خانومم رفته داخل درمانگاه برگشتم دیدم ی جک اونوره خیابون پارک کرده کلی عذرخواهی کردم گفت برو تا خانومم نیومده😅

ی بار تو دانشگاه قرار بود تو نماز خونه دانشگاهمون کل بچه ها جمع بشن ی بحثی راه بیفته با حضور ی روحانی بچه ها همه رفتن منم تند تند وسایلم رو جمع میکردم ب بچه ها برسم تو دلم میگفتم اگه برسم زود سلام میکنم و میرم میشینم ی جا خلاصه چشتون روز بد نبینه رفتم دیدم بچه کلا تو نماز خونه جمع هستم و روحانی هم اومده منم از بس استرس داشتم در زدم بجای اینکه بگم سلام گفتم بسم الله الرحمن الرحیم روحانی پاشد گفت صدق الله علیه و عظیم بیا شین خانوم از خجالت عین لبو شدم

سکوت سرشار از ناگفته هاست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792