خیلی ببخشید
یه سری از شمالی ها فقط وایمیستن نگاه کنن
ما عروس شمالی داشتیم فقط با یه چمدون اومد خونه شوهر
خب عزیزم تو هم مراسم نخواه
مجبوری هم مراسم بخوای هم هیچ کاری نکنید
منم یکی از دوست هام با ی پسر شمالی ازدواج کرد ، بعد بابا پسره گفته بود ب پدر عروس شما همه هزینه ها رو بدید من الان دستم تنگه ی زمین هام و میفروشم بعد سهم خانواده داماد از مراسمات و میدم ، اون بیچاره هام باور کردن گفتن باشه ، الان ۵ سال از ازدواجشون گذشته ب رو خودشون هم نمیارن ، یبار دوستم حرفش و پیش کشیده بود دعوا را انداخته بودن و ب عروس خیلی حرف ها زده بودن
گفته بودت وظیفه پدر خودت بوده ، اون میخاسته دخترش و عروس کنه ن ما
دامادم شمالیه ..اینجا رسمه عقد با عروس و عروسی و با داماد سه تا کالا بزرگم داماد بقیه عروس ...اینا میگن عقد و عروسی رو هردو رو داماد باید بگیره درصچرتی ک همه فامیلا عقد رو عروس داده میگم خب جشن عقد نمیخام وقتی پول نمیدین میگن نه باید بگی م
وای منم مادرشوهرم گفت هر چی طلا و پول جمع بشه برای داماده و پدر شوهرم پس میده ، همه پولا را خودشون برداشتند طلاها را دادند ما، الان هم پول ، هم طلاها را خودمون داریم پس میدیم اگه یه عروسی نبریم ابرومونا میبرن از بس همه جا میگند بعدم قهر میکنند!!! تازه ما مستاجر بودیم شوهرم تصادفم کرده بود وام ازدواج گرفتیم اونم پدر شوهرم میگفت بدید به من !!! کادوی عروسی یه نیم سکه بهم دادند بعد همونا از رو طلاها برداشتند بازم بگم یا بسه 😭😭😭
