ما خونمون بالای خونه پدرشوهرم بود یکم پول از خانوادمون قرض کردیم طلاهامم فروختیم که خونه بخریم ولی شوهرم پولارو برد و میخواست ماشین بخره؛منم وقتی بابام ازم پرسید چیکار کردین اینو گفتم دیگه نذاشت برم خونه😐😂منم چون رو حرفش حرف نمیزنم مجبور شدم🤷♀️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آخه خونه از اون چیزی که فکر میکردیم گرونتر شده بود نظر من این بود که به پولا دست نزنیم نگهش داریم یه سال دیگه جمع کنیم اما گفت نه رفته رفته همه چی گرون میشه البته هنوز نخریده ماشینو هم