عزیزم منم مثل شما چت هاشونو دیدم به گردنش نگرفت گفت کاره دوستمه با گوشی من اس داده به دوس دخترش😏
به خاطر دخترم دیگه هیچی نگفتم و نشستم
هنوزم هنوزه میدونم همون دختره تو زندگی شوهرمه ولی تا یه چیزی ثابت نشه نمیتونم چیزی بگم😒
نمیتونم تحمل کنم ندونم بگه احمقه بهتر از اینکه بدونم و نتونم کاری بکنم
بارها خیانت دیدمممممممم. تلفنی وچتی حضوری... مجبور شدم بمونم .. نه اون اعتماد برگشت نه اون علاقه هر روزم دعواس.. روحم داغون جسمم داغون
هیچ وقت توی ذهنت هم خودت رو جای کسی قرار نده و به این فکر نکن که اگر اون مشکل برات پیش بیاد چیکار میکنی..چون جذب میکنی.. وهیچ وقت هم نگو اگر من باشم فلان کار رو میکنم که دقیقا کائنات شرایط مشابه رو برات میچینن که ببینن تو اون شرایط واقعا چیکار میکنی..
همیشه راهنمایی کن بگو فلانی بهتره مشکلت رو اینجوری حل کنی.. راه حل بگو.. خودت رو تو اون شرایط تصور نکن
منم به این کاینات و..اعتقاد ندارم.🤣 ولی به این شدید اعتقاد دارم وقتی میرم بای منبر و به کسی میگم که چرا فلان جا فلان کردی..من بودم..این کارو میکردم اون کارو میکردم..خدا میزنه پس کله ام.. میگی چی بود اونجا نطق میکردی.. شرایط مشابهی برام پیش میاد عین چی گیر میکنم تو گِل.. بعد میگم خدایا غلط کردم.. 🤣
خیلی سخت تر میشه اون موقع
نمیتونم تصور کنم
چون ندارم
ولی دو حالت داره:
اول : ببین چه جور پدری هست. ببین نقش های والد بودن و همسر بودن و پدر بودن رو درست اموزش میده یا نه
یعنی فردا بچه ات از شوهر بودن چه تعریفی داره( ما در تعریف مسائل به خونه پدری برمیگردیم و ته ذهنمون اون الگو هست)
یا بچه ات از پدر و همسر یه مردی رو میبینه که خیانت میکنه و بخشیده میشه؟
خیلی مهمه ببینیم ما در ماندن در اون زندگی باعث میشیم تربیت بچه درست تر بشه یا به ارازی اینکه بگن پدر بالا سرشه تربیت بدی بگیره
خیلی پدر خوبیه برای بچش
من تو حاملگی پسرم متوجه شدم و متاسفانه برای مراعات حال خودم و بچم گذاشتم برا بعد زایمان ک بعدشم با خودم من ک نمیتونم جدا بشم چرا اعصاب خودمو خورد کنم و سعی کردم فراموش کنم
ما زندگی خوبی داریم فقط این قضیه مثل ی نقطه کور توی قلبم نمیذاره از ته دلم شاد باشم
