ازدواج کردن هم همش مسئولیت و دردسره، هربار ازدواجی میشم یا فکر میکنم خیلی دلم میخواد به این فکر میکنم که بعد از ازدواج کلی کار خونه و زندگی میشه وظیفه‌م کلی هم باید رفت و آمد خانوادگی جدید داشته باشم میترسم🤦🏻♀️ اگه برای خودم منبع درآمد خوب داشته باشم فکر نکنم به ازدواج فکر کنم🤦🏻♀️
من بدبینم یا واقعا حق دارم؟
بدبینی عزیزم
شما بدبینی
حق داری تو این دوره ازدواج ب درد نمیخوره
پس اون خلأ احساسی عاطفی رو چجوری میخای جبران کنی
ازدواج با آدم درست همش سوده همش قشنگیه به صد تا مجردی عوضش نمیکنم با اینکه مجردیم بد نبود.
حق داری
ضعف داری
حق داری متاهلی واقعا سخته تازه اگه شوهر خوبی داشته باشی سخته اگه شوهرت بد باشه که دیگه قابل وصف نیست اون دیگه سخت نیست💩ه
کاملا حق داری، خصوصا رفت و آمد های زورکی واقعا سخته
بنظرم ازدواج زمانی خوبه که تو خودت امادگیشو ببینی و بتونی از پس مشکلات همه چی ی زندگی بر بیای یا نه اینکه بفکر کار پیشرفت عشق حال خودت تو مجردی باشی و لذت ببری شوهر خوبم کم پیدا میشه
هر کدوم تو زمان خودش،
مجردی دراز مدت و ازدواج زود هنگام زمانی که هنوز به رشد کافی فردی نرسیده باشه، هر دو مورد تبعات داره.
