2777
2789
عنوان

جدایی تموم کردن رابطه

447 بازدید | 35 پست

سلام ازتون میخوام کمکم کنید

من یه رابطه یک سالو نیمه رو تموم کردم کسی ک اولش قصدش ازدواج بود بعد کلا اخلاقش تغییر کرد چون فهمید دوسش دارم و من دختری هستم که با هیشکی دوس نمیشدم و خودشم میدونست و میدونه ک موقعیت های خیلی بهتر ازش رو رد کردم  خیلی پیگیر بود تا اینکه قبول کردم و بخاطرش چشممو رو همه بستم ولی بخاطر این سرد شدنش هم چندین بار گفتم تموم کنیم ولی نکرد هربار میرفت برمیگشت میگفت دوست دارم بدون تو نمیتونم دو روز دیگه میگفت نه من عاشقت نیستم دوست ندارم فقط بهت حس دارم خلاصه اینقد اینجوری رفتار کرد منو بلاتکلیف گذاشت ی روز میگف قصدم ازدواجه ی روز میگف فعلا ازدواج نمیکنم بخوام بکنم انتخابم تویی دیگه خسته شدم دیشب گف دوست ندارم برام عزیزی دوستی بخوای هستم آدم ازدواجی نیستم اینم بگم چندین بار خواست منو ببوسه یا بیشتر که هیچ کدومو نذاشتم حالا از دیشب کلا بلاکش کردم از همه جا لطفا کمکم کنید فراموشش کنم راه حل بگید بهم نمیدونم واقعا برمیگرده پشیمون میشه یا نه سعی میکنم این برام مهم نباشه ولی ته دلم میگم کاش پشیمون بشه و بفهمه من چی کشیدم کاش مثل من عذاب بکشه

ولی الان تنها خواستم فراموشیه کمکم کنید لطفا

عزیزم من تو شرایط مشابه بودم باید خودتو درگیر چیزای دیگه کنی حواست باشه پرت کن برو تو جمع سعی کن تنها نباشی که فکری بشی به هیچ عنوان از بلاکی درش نیار این آدم ازدواجی نیست توام خداروشکر فهمیده بودی نزاشتی کار به جای باریک بکشه فقط سعی کن هرچی زودتر فراموشش کنی اگه آدم مذهبی هستی قرآن خوندن خیلی جوابه میده من امتحانش کردم.

من سخت نمی گیرم....سخت است جهان بی تو!!

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم همچین آدمیو از مغزت بنداز بیرون 

منم یه بار با یه پسر دوست شدم قصدش فقط سواستفاده بود نه ازدواج بعدشم من گفتم نه اونم بلاکم کرد 

پسرا به اسم ازدواج میان جلو ولی در واقع هدفشون ازدواج نیست 

عزیزم من تو شرایط مشابه بودم باید خودتو درگیر چیزای دیگه کنی حواست باشه پرت کن برو تو جمع سعی کن تنه ...

من خیلی معتقد بودم ولی بابام که کرونا گرفت هرچی دعا هرچی قرآن خوندم التماس خدا کردم جواب نداد دلم شکسته از خدا الانم تو۲۵سالگی اومدم دلمو باختم به همچین آدمی واقعا از خدا و وین زندگی گلایه مندم

دیگه بر نمیگرده پشیمون هم نمیشه تا الانم نباید صبر میکردی

برای منم آسونه در مورد یکی اینجوری بگم چون میگفتمم به دوستام من همون دخترمنطقی بودم که کسی نتونست مخشو بزنه ولی وقت دلت گیرمیکنه دست خودت نیست هی فرصت دوباره میدی چون دوس داری خودتو گول بزنی من راه حل خواستم که این تاپیکو گذاشتم

به نظرت همچین ادمی اگه واقعا عاشقت بود انقد اذیتت میکرد

ایشون تکلیفش با خودش مشخص نیس

بهتره به این که برگرده فک نکنی

و به زندگیت ادامه بدی.. ارزش ناراحتیتو نداره واقعا

میدونم بالاخره مدت زیادی باهم بودین و سخته برات 

ولی الان تموم شه بهتر از اینه که به خاطرش موقعیت هاتو از دست بدی و اخرم چند سال دیگه بیاد بگه من قصد ازدواج باهات رو نداشتم

به این فک کن که خدا دوست داشته و زودتر این رابطه رو تموم کردی

من خیلی معتقد بودم ولی بابام که کرونا گرفت هرچی دعا هرچی قرآن خوندم التماس خدا کردم جواب نداد دلم شک ...

عزیزم هرکسی یه عمری داره بعضی چیزا با دعا کردن عوض نمیشه مثل مرگ که هرزمان خدا بخواد اتفاق میفته ولی اینکه به خاطر این مساله تو از خدای خودت دور بشی و دل به یه همچین آدمی ببندی اشتباه دومت بوده خدا به ما هیچ احتیاجی نداره این ماییم که به خدا احتیاج داریم ناامیدی از درگاه خدا بدترین گناهه یه بار دیگه بسم الله بگو و برو سمتش ببین چه جوری برات جبران میکنه 

من سخت نمی گیرم....سخت است جهان بی تو!!
برای منم آسونه در مورد یکی اینجوری بگم چون میگفتمم به دوستام من همون دخترمنطقی بودم که کسی نتونست مخ ...

من خودم تو ی شرایطی بدتر از تو بودم شما اگه یک ساله درگیری و موندی و کنار اومدی من شش سال سوختم 

الانم دوساله فاصله گرفتم،اما همش تو فکرم

روحم خستس 

دیگه مخم کشش هیچ چیز اضافی رو نداره 

احساس میکنم قلبم و مغزم ظرفیتش تکمیله😞

به یاد ظهر عاشورا...السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 
با این شرایط باید ازش دل سرد و متفنر شده باشی 

نه تنفر ندارم فقط دلم شکسته چون اون میدونست من چجوری سالم زندگی کردم به خودشم روز اول گفتم منو بازی نده همچنان هم میگه بهت حس دارم برام عزیزی ولی به عنوان دوست ولی من اینو نمیخوام چون اگر میخواستم دوستی بکنم خیلی بهتر از این برام بود روز اول لین حرفارومیزد باهاش صحبت نمیکردم که الانم بهش میگم میگه رور اول واقعا عاشقت بودم ولی الان نه...

نمیدونم واقعا اینجوریه یا اینجوری میگه من خودمو مقصربدونم ولی هرجی باشه منی ک ادعای عاشقی ندارم و میگم دوسش دارم فراموشیش برام سخته چ برسه عاشق باشی...

فقط میخوام فراموشش کنم همین

من خودم تو ی شرایطی بدتر از تو بودم شما اگه یک ساله درگیری و موندی و کنار اومدی من شش سال سوختم  ...

من هنوز سالگرد پدرم نشده کسی که بتونه مرگ عزیزشو تحمل کنه همه چیو میتونه تحمل کنه من الان دنبال برگردوندن غرور از دست رفتمم دلم میخواد واقعا فراموشش کنم و برام مهم نباشه نه ک ادای فراموش کردنو دربیارم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز