زندگیه دردناک با مادر شوهر و پدر شوهر

دقیقا نمیدونم چرا من مادر شوهرم جلو دامادش زبون نداره و احترام و عزت داره برای گردش و تفریح اونا باید باشند و یا موقع خوردن جلو منم فقط زبونش هفت متره و اگه یکم خورد و خوراکش کم بشه نالیدنش برای شوهر منه تا پولشا بگیره 

عزیز اگر بچه نداری یا بار دار نیستی برو یه جا مشغول کار شو .تا ارامشت بیشتر بشه.به حرفاش اهمیت نده.اینقدر خودت درگیر غذا درست کردن نکن.وقتی اصرار داره خودش بهتر میپزه بزار بپزه .نزار حرفاش پیرت کنه.خودت درگیر شوهرت کن

خخخ دقیقا منم وقتی اونجا بودم اینقدر از این فکر ها میکردم گاهی اینقدر حرص میداد بدی مادرشوهرم این بود خیلی دروغوگوعه گاهی از دروغاش اینقدر حرص می‌خوردم میگفتم کاش میشد برم دودکش بخاریشونا دستکاری کنم از دستش راحت شم فقط خدارحم کرد اونجا شیطون گولم نزد🤣🤣🤣

نسیمه جان خب وقتی هر دو زیر سلطه خانواده شوهر هستین قطعا همسرتون تحت تاثیر انها قرار میگیره.از همسرتون دلگیر نباش.ایا این امکان وجود نداره هرزگاهی  با همسرتون خونه مادرتون برین؟ایا خانواده شما نمیتونن کمکتون  کنن؟ عزیزم فقط یادت باشه با پنبه سر ببری.به هیچ عنوان همسرتو تحت فشار قرار نده که فقط خودت اسیب میبینی بیشتر.

برات شرایط کار کردن وجود داره؟اول باید روی اعتماد به نفس و عزت نفست کار کنی.حداقل صبح ها مشغول شی جایی.برای خودت وقت بزاری.کتاب بخون مثلا