2777
2789
عنوان

خسته ام ازسرنوشتم

323 بازدید | 28 پست

دلم گرفته تابدنیااومدم همیشه جنگ ودعوابودخونمون پدرم معتادبودومادرم واذیت میکردتاهفت سال مادرم طاقت کرددیگه نتونست وطلاقشوگرفت ومن موندم یه دنیاتنهایی میدونین هیچکس جای مادرآدمونمیگیره من موندم پیش پدربزرگ ومادربزرگم خیلی بهم محبت میکردن ولی خیلی وقتاهم بهم تیکه مینداختن شدم نه ساله پدرم بخاطرمصرف زیاداوردوس کردومردمنکه پنجشنبه جمعه هاراحت مادرمومیدیدم حالابایدصدنفراجازه میدادن تابزم ومادرموببینم یه عمومیگفت برواونیکی میگفت نمیخوادبزرگه بازنش دعواش میشدسرمن بدبخت خالی میکردبچه اش گریه میکردمیگفتن تقصیرتواابچه گریه میکنه خلاصه دیوارکج بودمیگفتن توکردی باهمه ی این بدبختیاشدم ده ساله بخاطرکمبودمحبت بایه پسردوس شدم که شددنیام سه سال همه ی کمبوداروجبران کردهمه ی مشکلاتمویادم برده بودمیگفت فقط به من فک کن دیگه هیچی برات مهم نباشه تاشدم سیزده ساله هیکل زده بودم رنگ وروبازکرده بودم همه میگفتن خوشگلم هرجامیرفتم برام خواستگارپیدامیشدخیلیامیخواستنم پسرعمه ام هم خواستگارپروپاقرصم بودولی من میخواستم ازاین خانواده برم میخواستم دوربشم من عاشقی بلدنبودم ولی دیوونه واریکیودوست داشتم هیچکس حالمونفهمیدهیچکس درکم نکردهمه زدن توسرم تواین گیرودارمادرمم ازدواج کردوارتباطموبکل باهاش قطع کردن دیدارمون خلاصه میشدتوراه مدرسه توبیرون رفتنام تلفنای قایمکی اومدن هیچکس به حرفه دلم گوش نکردوبزورکردنم عروس کسی که دلشون میخواست بزورعقدم کردن وتمام من مردم عشقم رفت دلم رفت همه چیزم رفت یکسال بعدعروسی کردیم ومن زنه مردی شدم که هیچ حسی بهش نداشتم تنهاخوبیش این بودکه دیوونه واردوسم داشت واذیتم نمیکردرفت وآمدم بامادرم آزادشدسه سال بعدباردارشدم ودخترم بدنیااومدزندگیم ازبی روحی دراومد

خدایاخودت نگهداردخترم وپسرم باش

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب خدارو شکر کن ک خدا دوست داشته و یه شوهر خوبی بهت داده ...ب دوران دوستیت فک نکن هاا مردها مث یه هندوونه سر بسته هستن تا باهاشون زندگی نکنی اخلاقای بدشونو نمیفهمی.فک نکن با دوس پسرت ازدواج میکردی خوشبخت میشدی هاا این افکارات رو بریز بیرون الان فقط ب شوهر مهربونت و بچت فک کن

خداروشکر که شوهرت ایقد دوستت داره و اذیتت نمیکنه خداروشکر که زندگیت از بی روحی در اومده، سعی کن دوس داشته باشی شوهرتو شاید بااون دوستت ازدواج میکردی اذیتت میکرد ولی اینجوری الان راحتی نیمه پر لیوانو ببین

راه افتادووضیعیت بیماریش بهترشدتااومدم یکم نفس بکشم ناخواسته باردارشدم تاپای سقط رفتم ولی شوهرم نذاشت گفت هدیه ی خداروکه پس نمیدن خدابزرگه خودش داده خودشم حفظش میکنه دومیمم بدنیااومد

خدایاخودت نگهداردخترم وپسرم باش

بچه بدنیااومدوحالااحتمال بیماری دخترم دادن توروخدادعاکنیدحداقل این آزمایشاش نرمال بشه حداقل این عذابم نده آخه منکه گناهی نکردم چرااین شده زندگیم چراتودنیاآخه منه بدبخت اینجوری شدم خدامنکه همه ی امیدم توبودی

خدایاخودت نگهداردخترم وپسرم باش
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز