شوهرم سرکار میره با دوچرخه ماشینمونم می مونه دم در
ناهار هم میاد خونه میخوره میره
امروز اومد ناهار خورد گف حال ندارم برم و خوابید
منم ماشینو برداشتم برم خونه مامانم یکی از لحافامونو برده بودم تو تشت خیس کنم شبو تا صب بمونه بعد بشورم
رفتم اونو بشورم و عصری برگردم ، شوهرمم گف میخوابه
از خونه دراومدم وسطای راه دیدم ماشین صدا میده انگار، نگه داشتم دیدم پنچر شده
زنگ زدم بهش و اونم با کلی داد و هوار پشت گوشی گف که میاد و بمونم همونجا